تشابهات یا تفاوتها؟ کدامیک در ازدواج مهمترند ؟

مشاوره ازدواج

-مشاورین خانواده متوجه شده اند که بیشترین عواملی که می توانند احتمال  مناسب بودن یا مغایر بودن ِ زن و مرد را برای یک  ازدواج موفق و پایدار تعیین کنند در چهار دسته ی  زیر طبقه بندی می گردند:
۱- روابط عمومی و سبک معاشرتی
۲-جهان بینی و دنیاهای ذهنی

۳-سبک تصمیم گیری

۴-روش برنامه ریزی

-اینها صفات و ویژگیهایی هستند که ما در جلسات مشاوره ی پیش از ازدواج با انجام مصاحبه و گرفتن تست به بررسی آنها می پردازیم و در آخر با اطمینان نسبی، دورنمای رابطه ی زن و مرد را در زندگی زناشویی به تصویر  می کشانیم و میزان تناسب یا عدم تفاهم آنها را در زندگی مشترک پیش روی شان،بطورحدودی تخمین می زنیم .

مشاوره ازدواج
مشاوره ازدواج


-در واقع ما متوجه شده ایم که بین ده ها ویژگی مختلف که می تواند بین زن و شوهر، یکسان یا مخالف باشد ،ویژگیهای فوق از اهمیت بالاتری برخوردار می باشند بطوریکه اگر بتوانیم آنها را بخوبی بشناسیم ،با حدسِ بالایی می توانیم به دو طرف اعلام کنیم که آیا به درد زندگی با  یکدیگر می خورند یا خیر؟و آیا زندگی آنها پایدار خواهد بود یا اینکه بسرعت یا بتدریج به سمت عدم تفاهم و جدایی پیش خواهند رفت؟
-بطور کلی باید گفت که بین دو دسته ویژگی ِ شباهت ها و تفاوت ها که ممکن است بین یک پسر و دختر وجود داشته باشد،آن چیزی که در ابتدای رابطه آنها را به سمت هم می کشاند و باعث جذابیت بین آنها میگردد همان تفاوتهای آنها با یکدیگر است که سبب ایجاد کششی ناخودآگاه مابین آنها می گردد.این تفاوتها در ماه ها و سالهای اول رابطه از اهمیت بالاتری برخوردار می باشند چرا که همین ها هستند که بین آن دو گرمی و نزدیکی ایجاد می کنند.
-به بیانی دیگر هر یک از آن دو، چیزی را که در خود ندارد و نمی بیند و از نداشتن آن در روان خود  احساس رنج و تنش می کند،در وجود فردی دیگر به جستجو می پردازد و در صورت یافتن آنها همچون فردِ گمگشته در بیابان ،احساس می کند که   به ساحل آرامش و کمال رسیده است.

-آنکه محتاط است ،جسارت و شجاعت را در کنار زوج خود پیدا می کند و اینگونه کاستی های خود را پوشش میدهد…آنکه کم رو و خجالتی و غیر معاشرتی است ،از توانمندیهای ارتباطی  و قدرت کلام و اجتماعی بودن همسرش برای پیشرفت خود در تعاملات زندگی بهره می جوید….آنکه سخت گیر و خشن است،به مدد نرمی و لطافتی که در وجود دیگری می بیند خود را به کمال انسانی نزدیکتر می کند ….آنکه آشفته و نامنظم و سردرگم است ،انضباط و برنامه ریزی را از طرف مقابل می گیرد….و آنکه حساس و زود رنج و عاطفی است،با استحکام نظر و منطقی بودنِ طرف مقابل به تعادل می رسد.

مشاوره ازدواج
مشاوره ازدواج

-اما با گذشت زمان و در مسیر زندگی، بعد از رفع عطش در یافتن الگوی ِ کامل کننده ی فرد و پس از  ملایم شدن کشش ها و گرایش ها و نیز برطرف شدن شیفتگی های ناشی از صفات مخالف و متفاوت،بتدریج نگاه فرد از خیرگی به زوجش به سمت خودش برمی گردد و به ویژگیهای اصیل خودش ، که تاکنون تحت جذبه ی دیگری ازآنها غفلت می کرده است، برمی گردد و به آنها بینا می شود.فرد  صفات متفاوت و مخالف را از این جا به بعد نمی تواند به راحتی بپذیرد و تحمل کند و حالا ویژگیهای متشابه و یکسان برای او شیرین تر و جذابتر می گردند چرا که با خود واقعی او شبیه تر و نزدیکترند.بعنوان مثال:شخصی که در دوران مجردی خود میل به ارتباطات زیاد با دوستان خود و رفتن به گردش و تفریح همراه با جمع دوستان خود داشته است ولی بعد از پیوند زناشویی جذب شخصیت مستقل و دنیاهای فردی و درونگرایانه ی همسر خویش شده بود حالا بعد چند سال احساس می کند که در انزوای اجتماعی قرار گرفته و فاقد ِسرخوشی و شادابی گذشته است .او حالا می خواهد به حال و هوای گذشته ی خویش برگردد اما متوجه می شود که همسر او،همسفر مناسبی در این مسیر نیست و بااو همراهی نمی کند و از این جاست که آتش  پنهان ِ اختلافات زناشویی شعله ور میگردد و مشاجرات کلامی و بهانه گیری ها و ناسازگاریهای دو طرف و یا یکی از طرفین شروع می گردد.

تفاوت در ازدواج
تفاوت در ازدواج

– بدینگونه آنها ازین به بعد نیازمند مراجعه به فرد سومی که مشاور نام دارد  می گردند.اما اگر این زن و مرد در ابتدای ازدواج، تحت تاثیر کششها و شیفتگی های کور کننده ی ناشی از تفاوتها قرار نمی گرفتند و از همان ابتدا با مراجعه به یک مشاور ِ  با تجربه و واقع بین ،صفات شخصیتی خود و زوج شان را می شناختند و پیش بینی های روانشناختی را در مورد میزان و احتمالات تناسب و تفاهم خود می شنیدند ،نیازی به آزمودن ِ رابطه ای که ناکارآمدی آن از ابتدا برای اهل فن مشخص بود، نمی شدند.

نویسنده: دکتر پرویز علی وردی (روانپزشک)
-وبسایت:  www.parvizaliverdi.com 

 

 

8 Comments

  1. با سلام و عرض ادب
    ممنون از پاسختون آقای دکتر بزرگوار
    فقط خدمتتون همینو بگم که بعضی اوقات از بی حرفی ایشون آنقدر به ستوه میام که احساس خفگی میکنم. با اینکه بارها بر سر این موضوع باهم صحبت دوستانه یا مشاجره داشتیم، ولی ظاهرا این مشکل برای من همیشه وجود خواهد داشت.
    مجددا سپاسگزارم

  2. با سلام
    آقای دکتر من و همسرم بیست سالی هست ازدواج کردیم. مشکلی که هست ایشون بسیار کم حرفه و در یک جمع با هیچکس حرف نمیزنه مگر کسی چیزی بپرسه و کلا خلق پایینی داره و معاشرت و حرف زدن براش مسخره ست. تحصیلات بالا دارن و کلی مطالعه میکنن ولی حرف و صحبت جایی در زندگیش نداره. من بسیار ازین لحاظ در عداب بوده و هستم. چند سالیست که دچار بیخوابی شبانه میشه و جدیدا تونستم قانعش کنم که به روانپزشک مراجع کنه. دکتر تشخیص وسواس فکری دادن و فلووکسامین تجویز کردن. حدود یک هفته ست دارو شروع شده. سوالم اینه که دارودرمانی چقدر تغییر در خلق و خو ایجاد میکنه؟ آیا تغییری در کم حرفی و .. خواهد داشت؟

    • سلام
      تیپ ایشون درونگرا و شهودیه…کم حرفی و صرفه جویی در کلام از خصوصیات اصلی ایشونه که شما باید بپذیرید و باهاش کنار بیایید

  3. خیلی خیلی از راهنمایی شما سپاسگزارم، لطف بزرگی کردید، با طرحواره ها آشنایی نداشتم، از دیروز خیلی مطالعه کردم درموردش و تو اولین فرصت مطالعه منسجم تری انجام میدم.
    حقیقت امر اینکه من حدود ۱سال منظم به روانپزشک مراجعه میکردم، اما آخرین جلسه ای که خدمتشون رسیدم من موردی رو مطرح کردم و بحثی بین ما پیش اومد که نهایتا به مشاجره ختم شد. البته من اون موقع داروی ولبان مصرف میکردم و گفته بودم که با ولبان مقداری عصبی و کم طاقت شدم، اما از درمانگرم بیشتر انتظار صبوری میرفت؛ نمیدونم شایدم طرحواره ای که من مطرحش کرده بودم طرحواره پزشکم رو فعال کرده بود.
    بعد از اون مشاجره بلافاصله به روانپزشک دیگری مراجعه کردم، چون واقعا شوک بدی بهم وارد شده بود اما شروع از صفر و گفتن مجدد مشکلات واقعا برام سخت بود، شاید هم به خاطر طرحواره هایی که دارم باشه که فکر میکنم باید خودم یه راهی برای خودم پیدا کنم!
    از اونجایی که ولبان رو هم ناگهانی قطع کردم، تو همون دوره بود که خیلی بهم ریخته بودم و انتخاب اشتباه و رفتارهای اشتباه تری داشتم، الان که به اون یک هفته فکر میکنم خنده داره برام که چرا این کار ها و این انتخاب ضعیف رو داشتم، و البته خیلی ترسناک از این بابت که در شرایطی که از لحاظ روحی انقدر ضعیف بشم چه رفتارهای آسیب رسانی ممکنه ازم سر بزنه.
    میبخشید وقت شما رو گرفتم، اینها رو خدمتتون عرض کردم که از کمک و راهنمایی بزرگی که بهم کردید صمیمانه تشکر کنم.

  4. با عرض سلام ووقت بخیر
    اخیرا در یک شرایط بحرانی قرار داشتم و مقداری از قدرت و هوشیاریم به دلیل وضعیتم کم شده بود، که در همون حین انتخاب ضعیفی کردم و باکسی آشناشدم،که به نوعی سایه ای بود از تاریکی دوران کودکیم.
    رفتارش به این صورت بود که ابرازمحبت اغراق آمیز صرفا کلامی و درعین حال بی توجهی به خواسته های من، دقیقامثل رفتارهای مادرم!
    عدم حمایت و پشتیبانی به رخ کشیدن بی اهمیتترین کاری که بخاطر من کرده و مدل خاصی از خساست درست مثل رفتار پدرم!
    حتی یکباردرجواب بازخوردمنفی که ازمن داشت گفت توروبایدکتک زدانداختت توی اتاق درم روت قفل کرد؛که دقیقاشبیه تنبیه های دوران کودکیم بود. چندین مورد دیگه هم بود که مجال گفتنش نیست.
    البته درعرض یک هفته قطع رابطه کردم.
    در یک کانال روانشناسی خوندم ما بطور ناخودآگاه افرادی شبیه پدر و مادرمون رو انتخاب میکنیم، حالا نمیخوام خیلی ربط خاصی به این مورد بدم اما وقتی حرفش تنبیه کودکی منو یادآور شد برام تکان دهنده بود!
    چجوری بایداین تاثیرگذشته رو اززندگیم پاک کنم؟ الان اون بچه ضعیف نیستم و میتونم از خودم مراقبت و حمایت لازم رو داشته باشم ولی نمود تلخی های گذشته و دوران کودکیم تو رفتار این آدم برام هم ناراحت کننده بود و هم عجیب که چطور با این جزییات برام جلوه گر شد!

    • شما باید یک فرآیند مشاوره رو شروع کنی و طرحواره های ذهنی و تله های زندگیتو پیدا کنی(مثل تله رهاشدگی) و به کمک مشاور اونها رو از بین ببری
      معلوماتت خوبه و ذهنت روانشناختیه…این یعنی بدون دارو و با مشاوره جواب میگیری

  5. سلام
    دکتر عزیز خدا کمکت کنه چون کمکمون میکنی!کارت نزد خدا با ارزشه و همچنین پیش ما
    آقا من خودم busy mind دارم.پدرم دو قطبیه و برادرم افسردگی شدید دارد.
    حالا میخوایم ازدواج کنیم با دختری که برادرش عقب مانده ذهنی و دوقطبی و بارها در بیمارستان بستری شده است.پدرانمون هم با هم پسر خاله اند.
    از طرفی روانپزشکها(از جمه شما) و روانشنسها و کتب طب میگویند احتمال زیادی هست که بچه مریض نسیبمون بشود.فرموده بودید در جواب یکی از سوالات که دوقطبی و وراثت بسیار بهم مرطبتند.
    باشه چشم میدونم باید برم مشاوره ژنتیک و آزمایش خون.چشم قبلش حتما انجام میدیم قول میدم.
    داروهای مصرفی حقیر هم روزانه ایناست:الانزاپین پنج میل+فلوکستین چهل میل+لیتیوم ۶۰۰ میل
    تمنا دارم بفرمایید چه کار کنم تا بفهمم که این بیزی مایندم که البته کاملا” به داروها جواب داده و تحت کنترله آیا مهمه که بدونیم بر اثر اختلال نقص توجه و بیشفعالیه یا از شیداییه یا که از اختلال وسواس فکریه؟آیا بدرد میخوره بفهمیم که از کجا نشات گرفته؟(البته این لغت busy mind رو از سایت شما یاد گرفتم و نمیدونم تشخیص روانپزشکم چی بوده؟!
    حالا اگه بدونم تغییری روند درمانم ایجاد میکنه یا که نه؟
    حالا اگه بدونم که مشکل از چیه برای ازدواجم خوبه که بدونم دو قطبیم یا بیشفعالم یا که وسواس فکری دارم(که البته علائم همه رو در خودم میبینم!)
    ببخشید اساعه ادب شد.

    • خب پرواضحه در شما ناشی از اختلال دو قطبیه.کسی که میخواد با شما ازدواج کنه باید حتما اگاه باشه.هم بخاطر احتمال دو قطبی شدن یکی از فرزندانتون.و هم بخاطر اینکه باید عودهای شما رو تحمل کنه

Comments are closed.