گاهی بعضی از مراجعین می پرسند:که برای درمان اختلالات روانی مانند اضطراب ، ترس، خشم و یا افسردگی باید به چه متخصصی مراجعه کنند؟
این سوال به جا و خوبی است. چون که به نظر می رسد در این مورد ، نوعی سردرگمی در جامعه ما وجود دارد.
به چه کسی مراجعه کنیم؟
به عنوان نمونه، تعدادی از مراجعین ما، با تصور اینکه اختلالات روانی ناشی از به وجود آمدن یک مشکل و آسیب جسمی در مغز می باشد، برای بار اول به اشتباه به متخصصین جراح مغز (نروسِرجِن)و یا به متخصصین مغز و اعصاب (نورولوژیست) مراجعه می کنند و شاید این تصور را دارند که درست مانند بیماری های جسمی با انجام روش هایی مانند جراحی و یا آندوسکوپی و غیره، ریشه مشکلات آنها به صورت عینی و بوسیله روش های پزشکی تشخیص و درمان می شوند.
در صورتی که باید آگاه باشیم که متخصصین فوق، برای درمان اختلالات ساختاری مغز که بخشی از بافت مغز دچار آسیب شده است، آموزش دیده اند و نه اختلال هایی که ریشه در روان فرد دارد و به طور چشمی و عینی قابل ملاحظه نیست.
به عنوان مثال، تومورهای مغزی، بیماری ام اس (Ms)، صرع یا تشنج مغزی و ضربه های مغزی بیماری هایی هستند که ما برای درمان آنها باید به متخصص مغز و اعصاب (نورولوژیست) مراجعه کنیم.
ولی در مورد اختلالاتی مانند اضطراب، ترس بیمارگونه، هراس، بدبینی، افسردگی، کج خلقی، وسواس، خشم غیر قابل کنترل، اختلالات رفتاری کودکان، بیش فعالی کودکان و … مراجعین را باید در وهله ی اول به مجموعه ای که در آن روانپزشک و همینطور روانشناس وجود دارد ارجاع داد.
به نظر می رسد، با انجام یک کار خوب تیمی توسط روانپزشک و روانشناس، مشکل بیمار به خوبی درک ، فهمیده و درمان می شود.
نویسنده: دکتر پرویز علی وردی (روانپزشک)
_پی نوشت:در دنیای اطلاعات کپی برداری بدون ذکر منبع،عملی غیراخلاقی بوده وتفاوتی با دزدی ندارد.
سلام،وقتتون ب خیر،ببخشید بنده در انجام کارهام اکثر اوقات دچار استرس،اضطراب،نگرانی هستم.ب نحوی ک از شدت استرس تمرکزم رو از دست میدم،حافظم مختل میشه و پرخاشگر و عصبی میشوم.مشکل بنده چیست و ایا نیاز ب پزشک خاصی دارم یا خیر؟اگر نیاز دارم پیش چه پزشکی باید بروم و چ مدت طول درمان دارد؟قرص فلوکساتین۲۰ میتواند کمک کند و موثر باشد.ممنون میشم اگر پاسخم را بدهید.سپاس
برای شروع داروی خوبیه بله.شما احتمالا generalized anxiety disorder دارید
سلام ۸ سالی میشه که تحت نظر روانپزشکهای مختلف بودم و الان ۵ ساله که تحت نظر یه روانپزشکم ومشکلات زیادی دارم که حل نشده و هر کسی هم یه تشخیصی داد یکی گفت اوتیسم خفیف،یکی گفت وسواس فکری،همین دکترم گفت افسردگی بزرگ و شخصیت ناپخته،و قرصهای مختلفی رومن امتحان کردن حتی بستری و شوک درمانی هم انجام دادم یه زمانی خوب بودم از لحاظ روحی ولی الان مشکلاتی که دارم اینه که تا ۴صبح بیدارم خابم نمیبره و بعد تا۴ بعدظهر خابم بین خابم هم چندبار بیدار میشم دارو هم الانزاپین۵ شبی ۱عدد و سرترالین۵۰ هم روزی دوعدد میخورم چندساله پاهامو هم خیلی تکون میدم قطع نمیشه بعد اینکه مشکلات ذهنی و فکری،ارتباط با مردم،ترس و دلهره،مشکلات جسمی و خستگی هم دارم نمیدونم دیگه چیکار کنم راهنمایی میکنید برای تشخیص قطعی به چه دکتری مراجعه کنم؟
باور کنید رسیدن به یک کلمه ی تشخیصی دردی از شما دوا نمیکنه…اول و اخرش همین قرصایی رو باید بخورید که تا الان خوردید…فقط پولتون هدر میره …داروهای روانپزشکی همینها هستن…چیز پنهانی وجود نداره….همین ضدافسردگیها و ضد اضطرابها و ضد افکار مزاحم…چه ایران چه خارج از ایران ،اسمون ِ داروهای روانپزشکی همین رنگیه
دنبال اون کلمه ی تشخیص نباش.تاثیری در درمان شما نداره
در عوض یه مقدار از روشهای تغییر رفتار و تغییر باورها و شناختهای ذهنیت استفاده کن و در دوره ها و کلاسهای روانشناسی شرکت کن
آقای دکتر مطمئنم که این ظعف و بیحالی و کسالت یه چیزی هست که درمان نشده میتونه بیماری دیگه ای باشه یا مشکل فکری و ذهنی که حتی یکبارهم تست هوش نگرفتن که ببینن چطورم یا حتی مشکل خواب که دارم رو هم نمیشه درمان کرد عجیبه واقعا؟ با رفتار درمانی و…که نمیشه خواب رو درست کرد میخاستم که راهنمایی کنید کدوم مرکز برم این مشکلات رو برطرف کنم و مطمئنم که مشکل جدیه که منو از کار و همه چی انداخته فقط خابم.
بهر حال نظر من اینه که از لحاظ دارویی دارید درمان مناسب رو میگیرید
تست هوش و ده ها تست دیگه هم نمیتونه مشکل شما رو برطرف کنه بلکه یک وسواس فکری جدید هم به شما اضافه میکنه
شما تشریف ببرید یکی از مراکز مشاوره و بگید که شما رو از نوع ارزیابی کنند و تله ها و طرحواره های ذهنی شما رو به شما اعلام کنند و رواندرمانی انجام بدن
با اصلاح سبک زندگی و رفتاردرمانی خوابتون خوب میشه
و حتی جوریم که میرم دکتر که مشکلات جسمی رو پیدا کنم و مطمئنم که مشکله جسمی دارم که اصلا حال و اراده هیچ کاری رو ندارم و همش خسته و بی حالم.
چون تو اینترنتم دیدم که مشکلات کم خونی،تیرویید،روماتوئید،مشکلات قلبی،کبد و کلیه باعث این مشکلات میشه.و مشکلات خواب هم میگن علل مختلفی داره مثل آپنه خواب،پولیپ بینی که دارمو…که همین هم آزمایشهای مختلف داره مثل رفتن به مرکز خواب که وتست آنسفالوگرافی و… که هیچ کدوم از این تستها رو به غیر از آزمایش خون که کامل نبود انجام ندادن میخام در این مورد راهی جلوم بزارید از کار و زندگی افتادم
سلام اقای دکتر
من یه مشکل بزرگی دارم که زندگیمو کلا مختل کرده اینه ک همش ترس دارم و اضطراب و مسائل کوچیکو بزرگ میکنم و انقدر میشینم راجب یه موضوع بد فکر میکنم که شاید یه اتفاق مسخره و کوچیکو به یه مشکل بزرگ تبدیل میکنم
همش خودمو سرزنش میکنم یک دقیقه خوشحالم یک دقیقه به شدت خلقیاتم بهم میریزه و ناراحت میشم
خیلی ادم حساسی هستم و جزئی بین و باعث میشه مسائل کوچیکو بزرگ کنم
باید چیکار کنم ؟ پیش روانشناس برم یا روانپزشک ؟ یا این که خودتون میتونین دارویی بگین مصرف کنم ؟
ممنون میشم پاسخ بدین
بله شما شخصیت HSP یا شخصیت حساس دارید و حتما باید درمان بشید
هم روانشناس هم روانپزشک
سلام وقت بخیر
دکتر عزیز جوانی ۳۲ساله هستم زورنج وعصبی هستم بیشتر درونگرا وبروز نمیدم ناراحتیمو
خیلی اروم ومثبت گرام وخیلی بدشانس باتوجه ب گذشته ونشدها وتجربیات تلخم وبراورد نشدن انتظاراتم الان به خط قرمز یه مسائلی رسیدم مثال ناموفق بودن در پیداکردن شغل که در تنهایی که بیشتر ب این مسائل فکر میکنم دچار اضطراب استرس شدید میشم جوری که قفسه سینم سنگین میشه وبا نفس عمیق وسرگرم کردن خودم خودمو اروم میکنم مسئله مهم برام این وسط اینه که چون تقریبا زمان زیادیه این شرایطو تحمل نیکنم وسرکوفت میدم تا ایکه اتفاق خوبی برام رخ بده وسراغ دارو و وابستگی خاص دارویی نرم آیا روند درستی رو پیش میرم ویا این تحمل واین سرکوفت ب مرور باعث مشکل قلبی وسایر اعضای مرطبت میشه یا ن
ممنون وسپاسگذارم 🙏
افرین که اینهمه قدرت تاب اوری داری و با تکنیکهای خوبی با مشکلات مقابله میکنی…امیدوارم مشکلاتت کم بشه و بزودی گشایش در شغل و زندگی برات رخ بده
ولی اگر تا اون زمان حس کردی قدرت تحملت کم شده و دیگه اون روشها جواب نمیده برای مدت ۳ تا ۶ ماه از داروی سروتونینی میتونی استفاده کنی
سلام اقای دکتر
من۲۲سالمه ب مدت دو سالنیم با همکلاسم در ارتباطم،همدیگرو خواستیم ب خانواده گفتم ب مدت یک سال نیم منو پیچوندن هر دفعه ک بحث میکردم میگفتن باشه اما هیچ حرکتی نمیکردن،منم هر سری این فکر ب ذهنم میومد ک منو دارن میپیچونن،برای حرفم ارزشی قائل نمیشن ب مرور زمان عصبی شدم کنترلم دست خودم نیست تا بحثی بشه هر فکری ب سرم میزنه دیگه مثل سابق نیستم ادمی شدم عصبی اخمو خشک بدون امید ب اینده،شب ها فکرایی میزنه سرم مثل رفتن ازخونه،خودکشی و...توی خیابان کافیه ماشینی بوق بزنه از کوره در میرم و…همه مشکلات ازچشم پدرم میبینم اونو مقصرمیدونم بهشم گفتم مدتیه باهاش صحبت نمیکنم دلم میخاد نبینمش دورباشم ازش.من دچار مشکلی شدم؟افسردگی گرفتم؟باید پیش چ دکتری مراجعه کنم؟
خب شما دچار تعارض و اختلاف دیدگاه با پدرت هستی که این باید بطور مسالمت امیز و با ارامش در جلسات مشاوره حل بشه.پس لطفا به مشاور مراجعه کنید.منتهی اون قسمت زودرنجی و عصبانیت شما هم نیاز به درمان دارویی داره
سلام آقای دکتر من ۱۹سالمه مادرم سال ها هست که افسردگی شدید داره و همیشه باعث میشه توی خونه دعوا بشه یا کار هوایی میکنه که باعث استرس و اضطراب شدید من میشه من بعد از کنکور یک مدت خیلی عصبی بودم چون حال مادرم خوب نبود کار های خونه به دوش من بود و باعث شد نتونم درست درس بخونم رشته ای که میخواستم قبول نشدم رفتار اطرافیانم هم باعث شد خیلی ناراحت بشم از بعد اعلام نتایج بسیار عصبی و مضطرب هستم با افراد به راحتی ارتباط میگیرم صحبت میکنم اما وقتی تنها میشم یهو گریه میکنم احساس خستگی و ناراحتی دارم و هر بار که مادرم کاری میکنه استرسم بیشتر میشه آرامش ندارم احساس بدی دارم چکار کنم نمیخوام خانوادم بفهمن چطور میتونم خودم درمان کنم ؟ لطفا کمکم کنید
فلوکستین
سلام اقای دکتر تازگیا از وقتی عقد کردم وقتی میرم خونه مادر شوهرم استرس و ضطراب شدیدی میگیرم تاحدی ک دستام میلرزه نمیتونم چای بخورم یا صدام میلرزه یا سرم درصورتیک درحالت عادی اینجور نمیشم ابروم درخطره نمیتدنم خودمو کنترل کنم کمکم کنید لطفا
خب توی اون محیط اضطراب اجتماعی شدیدی میگیری.باید قبل از رفتن به اونجا یه ارامبخش قوی مثل الپرازولام برای شما تجویز بشه.تا بعد سرفرصت از مشاوره کمک بگیرید.همسرتون هم باید در مشاوره حضور داشته باشه و همکاری کنه…
سلام وقتتون بخیر
من۳۴سالمه ده سال اعتیاد به تریاک و متادون داشتم و سه سالشم ریتالین و دو سه ماه شیشه کشیدم الان یکسال و نیم هستش ک پاکم ولی از لحاظ روانی داغوانم فکرم میره (افکار منفی)روی چیزی تا دو سه ماه باهامه حتی توی خوابم فکرام رو میبینم نسبت به اعضای خانوادم بدگمان شدم و شدیدن این فک در طول دوسه ماهه اخیر اذیتم میکنه که باعث اضطراب و ترس و حتی تیک پلکم شده .دکتر آیا برای من به واسطه مواد مخدر مشکل برام پیش اومده چه مشکلی؟نیاز به دکتر دارم؟میترسم ک داروها باز اعتیاد دارن.لطفا کمکم کنید.
بله متاسفانه داروهای محرک ذهن شما رو به سمت پارانوئیا سوق داده.ولی خب نگران نباشید یکی دو سال داروی ضد بدبینی مصرف کنید انشالا جلوش گرفته میشه
سلام آقای دکتر وقتتون بخیر.دختری ۲۰ساله و مجرد هستم از بچگی اضطراب شدید داشتم و انگار از همون زمان تویه وجودم نهادینه شده، الان به حدی رسیدم که با خانواده ام وقتی غذاهم می خوریم استرس دارم ،موقع خواب،دانشگاه،خونه اقوام،پدربزرگ خاله عمو دایی دوستام طوریه که میخوام بریم بیرون برای تفریح بهم اصلا خوش نمیگذره دائم تپش قلب و حالت تهوع دارم در حد چند قاشق غذا میخورم و الان وزنم به۳۶رسیده.بیماری جسمانی نداشتم نوار قلب چکاپ سونو هر چی فکرشو بکنید پیش پزشک رفتم متوجه مشکلم نشدن. اینقدر رنگ و روم زرده که ادمایه اطرافم میپرسن چشه. تو این چهارسال اخیر ی مدت از استرس ارتروز فک گرفتم ک خوب شد بادکتر رفتن.ی مدت روی ادرارم کنترل نداشتم اونم خوب شدش خداروشکر هرچی بیشتر میگذره این اثراتش روی جسمم بیشتر تاثیر میزاره الان هم متاسفانه پریودیم شده و هیچ مشکلیم ندارم واقعیتش پیش دکتر زنان رفتم.وقتی ۱۷ سالن بود در یک هفته دوبا تجربه خودکشی با قرص و داشتم الانم گاهی اوقات خیلی ترغیب میشم اینکارو بکنم .و این روزا کلا اینقدر حالم از جسمی و روحی افتضاح احساس میکنم الاناس دیگه بمیرم برای همین بی انگیزه ترم شدم تو این یه هفته به اندازه ۹ ساعت فقط بلند شده یا نشسته بودم دائما دراز کشیده م.و اینکه بگم از تاریکی خیلی میترسم و خوابایه فوق العاده بدی میبینم و اکثرا تا ساعت ۵صبح بیدارم..
از گرایش خودم اگاهی ندارم تازگیا با ی دختر قرار میزارم.از مردا متنفرشدم
چندسالیه خودارضایی میکنم و بخاطر روابط جنسی ناموفقی که داشتم و سو استفاده(نه تجاوز)گرایشم ب کل ب مردا از بین رفته
الان من چیکار کنم؟
البته خیلی از چیزایه دیگه بود ک نگفتم..
شما دچار شخصیت کاملا اضطرابی هستی.یه مشاور جوان ولی دلسوز نیاز داری سبک زندگیتو عوض کنی.
سلام اقای دکتر من از زمان مجردیم یک فرد عصبی بودم سرکوچکترین موضوع از کوره درمیرفتم بعدازازدواج این مشکلم بدتر شده علی الخصوص بعداز بچه دارشدن پسرم ۶سالشه و میره پیش دبستانی ومشکل عدم توجه تمرکز داره باوجود اینکه میدونم بچم همچین مشکلی داره بهش سخت میگیرم یعنی اصلا دست خودم نیست ازش خواستم حرف ج رو از رو نوشته ی من تقلید کنه و بنویسه نتونست و من کنترلم رو از دست دادم وزدمش خیلی دلم میخاس خفش کنم درسته الان خیلی پشیمونم ولی اون لحطه اصلا نتونستم خودم رو کنترل کنم الان اینقدر درمانده شدم دوس دارم بذارم برم جایی ک هیچکس نتونه پیدام کنه احساس میکنم بودنم توزندگی بچم براش خوب نیس ودارم عصبی بودن رو بهش یاد میدم بودن من براش مثل سمه همسرم هم خیلی مراعاتم رو میکنه ولی رفتارم با اون هم خوب نیس صبحا دوس ندارم از خواب بیدار شم حوصله ی هیچکس و هیچ چیزی رو ندارم انتظارات بیجا از همسرم دارم ک اگه انجام نده از کوره درمیرم ک بعد چند ساعت پشیمون میشم
داروی لگزاپرام ده و یا یک داروی سروتونینی دیگه اگر براتون تجویز بشه خوبه
سلام جناب دکتر وقت بخیر . خانمی ۳۱ ساله هستم ۳ ساله ازدواج کردم در گذشته زندگی خانوادگی متشنجی داشتیم و همیشه تو مشاجره و دعوا بزرگ شدیم دو تا از خواهرهام مریض شدند و قرص اعصاب میخورند منم تو زندگی شخصیم بحران کم نداشتم . مسعله ای که خیلی رنج میبرم ازش اینه که موقع عصبانیت و مشاجره دستام چنگ میشن انگار فلج میشن ، نفسام به شماره میفته و به سختی نفس میکشم تپش قلبم خیلی میره بالا و جیغ های بنفش و بدی میزنم و تا مرز سکته پیش میرم ، واکنشم نسبت به موضوعی که ناراحتم کرده خیلی افراطی و غیرعادیه . کم کاری تیرویید هم دارم که با دارو کنترل شده ازمایش دوره ای هم میدم. چه دارویی بخورم موقع عصبانیت و جر و بحث ؟ که عوارض بد و وابستگی نداشته باشه؟
اون لحظه فقط یه ارامبخش مثل نصف الپرازولام بخورید
سلام خسته نباشین من خیلی زود عصبانی میشم و داد و بیداد راه میندازم ولی فورا پشیمون میشم با قرص سرترالین کلا آدم آرومی میشم ولی خیلی سال هست ک مصرف میکنم و چون میخوام بچه دار شم و تو دوران بارداریو شیردهی نمیتونم بخورم الان توی دوراهی گیرافتادم ک بخورم یا نه واقعا زندگیم ب خاطر اعصابم داره از هم میپاشه ب نظرتون چکار کنم
فکر کنم بتونید مصرف کنید.از پزشکتون اجازه بگیرید
سلام وقت بخیر.من حدودا ۳ ماهه بدن درد موضعی در قسمت های مختلف و رندوم بدن داشتم،سردرد اسپاسم و تپش قلب و تنگی نفس موقتی هم در کنارش گاهی داشتم.انواع ازمایش هارو دادم اندام های مختلف رو بررسی کردن همه سالم بودن.گفتن اینا همه بخاطر استرسه و ریشه عصبی داره.خواستم ببینم باید به چه دکتری مراجعه کنم.
دکترهای طب فیزیکی و یا روانپزشک و یا یک روانشناس بالینی
سلام و عرض احترام
بنده از زود جوشی و پایین بودن استانه تحمل بسیار رنج میبرم و با کوچکترین اشتباهات همسرم بدنم لخت و بی حس و تنگی نفس میگیرم عضلاتم منقبض میشود قبلا پنیک داشتم که درمان شده اما این اتفاق درونم فعلا نهادینه شده و به شدت ازارم میده ۵ساله.ایا دارو باید بخورم ؟
بله خب خلق و خوی شما تنظیم نیست.انگار یه چیزی در بدن شما کمه که دارو میتونه جبرانش کنه
سلام دکتر یکی از بستگان دچار بیماری دوقطبی هستش نگران رفتار فرزند ۲۰ ساله اش هست .اخیرا” گاهی اوقات پرخاشگری وبعضی از وسایل خانه را تخریب کرده مثلا” شکستن درب وآینه
آیا درمانی دارد؟ البته دکترش آقای گلچین بوده ولی بنده که عموی بیمارستان خیلی نگرانش هستم می خواهم دکترش را عوض کنم. بیماره دوقطبی واقعا درمان داره .
بیماره بی قراره و همش درحال راه رفتن می باشند وگاهی اوقات باخودش هم حرف میزنه خیلی نگرانم میتونید راهنمایی کنید
دکتر گلچین در دوران دانشگاه استاد بسیاری از ماها بوده اند
از ایشون بهتر چه کسی رو میخواهید پیدا کنید
به فکر بستری بیمارتون باشید
بیماران دو قطبی باید در کلینیک یک بیمارستان ویزیت بشن.در مطبها کاری نمیشه براشون انجام داد
سلام،وقتتون ب خیر،ببخشید بنده در انجام کارهام اکثر اوقات دچار استرس،اضطراب،نگرانی هستم.ب نحوی ک از شدت استرس تمرکزم رو از دست میدم،حافظم مختل میشه و پرخاشگر و عصبی میشوم.مشکل بنده چیست و ایا نیاز ب پزشک خاصی دارم یا خیر؟اگر نیاز دارم پیش چه پزشکی باید بروم و چ مدت طول درمان دارد؟قرص فلوکساتین۲۰ میتواند کمک کند و موثر باشد.ممنون میشم اگر پاسخم را بدهید.سپاس
برای شروع داروی خوبیه بله.شما احتمالا generalized anxiety disorder دارید
سلام ۸ سالی میشه که تحت نظر روانپزشکهای مختلف بودم و الان ۵ ساله که تحت نظر یه روانپزشکم ومشکلات زیادی دارم که حل نشده و هر کسی هم یه تشخیصی داد یکی گفت اوتیسم خفیف،یکی گفت وسواس فکری،همین دکترم گفت افسردگی بزرگ و شخصیت ناپخته،و قرصهای مختلفی رومن امتحان کردن حتی بستری و شوک درمانی هم انجام دادم یه زمانی خوب بودم از لحاظ روحی ولی الان مشکلاتی که دارم اینه که تا ۴صبح بیدارم خابم نمیبره و بعد تا۴ بعدظهر خابم بین خابم هم چندبار بیدار میشم دارو هم الانزاپین۵ شبی ۱عدد و سرترالین۵۰ هم روزی دوعدد میخورم چندساله پاهامو هم خیلی تکون میدم قطع نمیشه بعد اینکه مشکلات ذهنی و فکری،ارتباط با مردم،ترس و دلهره،مشکلات جسمی و خستگی هم دارم نمیدونم دیگه چیکار کنم راهنمایی میکنید برای تشخیص قطعی به چه دکتری مراجعه کنم؟
باور کنید رسیدن به یک کلمه ی تشخیصی دردی از شما دوا نمیکنه…اول و اخرش همین قرصایی رو باید بخورید که تا الان خوردید…فقط پولتون هدر میره …داروهای روانپزشکی همینها هستن…چیز پنهانی وجود نداره….همین ضدافسردگیها و ضد اضطرابها و ضد افکار مزاحم…چه ایران چه خارج از ایران ،اسمون ِ داروهای روانپزشکی همین رنگیه
دنبال اون کلمه ی تشخیص نباش.تاثیری در درمان شما نداره
در عوض یه مقدار از روشهای تغییر رفتار و تغییر باورها و شناختهای ذهنیت استفاده کن و در دوره ها و کلاسهای روانشناسی شرکت کن
آقای دکتر مطمئنم که این ظعف و بیحالی و کسالت یه چیزی هست که درمان نشده میتونه بیماری دیگه ای باشه یا مشکل فکری و ذهنی که حتی یکبارهم تست هوش نگرفتن که ببینن چطورم یا حتی مشکل خواب که دارم رو هم نمیشه درمان کرد عجیبه واقعا؟ با رفتار درمانی و…که نمیشه خواب رو درست کرد میخاستم که راهنمایی کنید کدوم مرکز برم این مشکلات رو برطرف کنم و مطمئنم که مشکل جدیه که منو از کار و همه چی انداخته فقط خابم.
بهر حال نظر من اینه که از لحاظ دارویی دارید درمان مناسب رو میگیرید
تست هوش و ده ها تست دیگه هم نمیتونه مشکل شما رو برطرف کنه بلکه یک وسواس فکری جدید هم به شما اضافه میکنه
شما تشریف ببرید یکی از مراکز مشاوره و بگید که شما رو از نوع ارزیابی کنند و تله ها و طرحواره های ذهنی شما رو به شما اعلام کنند و رواندرمانی انجام بدن
با اصلاح سبک زندگی و رفتاردرمانی خوابتون خوب میشه
و حتی جوریم که میرم دکتر که مشکلات جسمی رو پیدا کنم و مطمئنم که مشکله جسمی دارم که اصلا حال و اراده هیچ کاری رو ندارم و همش خسته و بی حالم.
چون تو اینترنتم دیدم که مشکلات کم خونی،تیرویید،روماتوئید،مشکلات قلبی،کبد و کلیه باعث این مشکلات میشه.و مشکلات خواب هم میگن علل مختلفی داره مثل آپنه خواب،پولیپ بینی که دارمو…که همین هم آزمایشهای مختلف داره مثل رفتن به مرکز خواب که وتست آنسفالوگرافی و… که هیچ کدوم از این تستها رو به غیر از آزمایش خون که کامل نبود انجام ندادن میخام در این مورد راهی جلوم بزارید از کار و زندگی افتادم
احتمال قوی ریشه مشکل جسمی نیست.نگرد
بله روحی و روانیه
شاید باورش برات سخت باشه
سلام اقای دکتر
من یه مشکل بزرگی دارم که زندگیمو کلا مختل کرده اینه ک همش ترس دارم و اضطراب و مسائل کوچیکو بزرگ میکنم و انقدر میشینم راجب یه موضوع بد فکر میکنم که شاید یه اتفاق مسخره و کوچیکو به یه مشکل بزرگ تبدیل میکنم
همش خودمو سرزنش میکنم یک دقیقه خوشحالم یک دقیقه به شدت خلقیاتم بهم میریزه و ناراحت میشم
خیلی ادم حساسی هستم و جزئی بین و باعث میشه مسائل کوچیکو بزرگ کنم
باید چیکار کنم ؟ پیش روانشناس برم یا روانپزشک ؟ یا این که خودتون میتونین دارویی بگین مصرف کنم ؟
ممنون میشم پاسخ بدین
بله شما شخصیت HSP یا شخصیت حساس دارید و حتما باید درمان بشید
هم روانشناس هم روانپزشک
سلام وقت بخیر
دکتر عزیز جوانی ۳۲ساله هستم زورنج وعصبی هستم بیشتر درونگرا وبروز نمیدم ناراحتیمو
خیلی اروم ومثبت گرام وخیلی بدشانس باتوجه ب گذشته ونشدها وتجربیات تلخم وبراورد نشدن انتظاراتم الان به خط قرمز یه مسائلی رسیدم مثال ناموفق بودن در پیداکردن شغل که در تنهایی که بیشتر ب این مسائل فکر میکنم دچار اضطراب استرس شدید میشم جوری که قفسه سینم سنگین میشه وبا نفس عمیق وسرگرم کردن خودم خودمو اروم میکنم مسئله مهم برام این وسط اینه که چون تقریبا زمان زیادیه این شرایطو تحمل نیکنم وسرکوفت میدم تا ایکه اتفاق خوبی برام رخ بده وسراغ دارو و وابستگی خاص دارویی نرم آیا روند درستی رو پیش میرم ویا این تحمل واین سرکوفت ب مرور باعث مشکل قلبی وسایر اعضای مرطبت میشه یا ن
ممنون وسپاسگذارم 🙏
افرین که اینهمه قدرت تاب اوری داری و با تکنیکهای خوبی با مشکلات مقابله میکنی…امیدوارم مشکلاتت کم بشه و بزودی گشایش در شغل و زندگی برات رخ بده
ولی اگر تا اون زمان حس کردی قدرت تحملت کم شده و دیگه اون روشها جواب نمیده برای مدت ۳ تا ۶ ماه از داروی سروتونینی میتونی استفاده کنی
سلام اقای دکتر
من۲۲سالمه ب مدت دو سالنیم با همکلاسم در ارتباطم،همدیگرو خواستیم ب خانواده گفتم ب مدت یک سال نیم منو پیچوندن هر دفعه ک بحث میکردم میگفتن باشه اما هیچ حرکتی نمیکردن،منم هر سری این فکر ب ذهنم میومد ک منو دارن میپیچونن،برای حرفم ارزشی قائل نمیشن ب مرور زمان عصبی شدم کنترلم دست خودم نیست تا بحثی بشه هر فکری ب سرم میزنه دیگه مثل سابق نیستم ادمی شدم عصبی اخمو خشک بدون امید ب اینده،شب ها فکرایی میزنه سرم مثل رفتن ازخونه،خودکشی و...توی خیابان کافیه ماشینی بوق بزنه از کوره در میرم و…همه مشکلات ازچشم پدرم میبینم اونو مقصرمیدونم بهشم گفتم مدتیه باهاش صحبت نمیکنم دلم میخاد نبینمش دورباشم ازش.من دچار مشکلی شدم؟افسردگی گرفتم؟باید پیش چ دکتری مراجعه کنم؟
خب شما دچار تعارض و اختلاف دیدگاه با پدرت هستی که این باید بطور مسالمت امیز و با ارامش در جلسات مشاوره حل بشه.پس لطفا به مشاور مراجعه کنید.منتهی اون قسمت زودرنجی و عصبانیت شما هم نیاز به درمان دارویی داره
سلام آقای دکتر من ۱۹سالمه مادرم سال ها هست که افسردگی شدید داره و همیشه باعث میشه توی خونه دعوا بشه یا کار هوایی میکنه که باعث استرس و اضطراب شدید من میشه من بعد از کنکور یک مدت خیلی عصبی بودم چون حال مادرم خوب نبود کار های خونه به دوش من بود و باعث شد نتونم درست درس بخونم رشته ای که میخواستم قبول نشدم رفتار اطرافیانم هم باعث شد خیلی ناراحت بشم از بعد اعلام نتایج بسیار عصبی و مضطرب هستم با افراد به راحتی ارتباط میگیرم صحبت میکنم اما وقتی تنها میشم یهو گریه میکنم احساس خستگی و ناراحتی دارم و هر بار که مادرم کاری میکنه استرسم بیشتر میشه آرامش ندارم احساس بدی دارم چکار کنم نمیخوام خانوادم بفهمن چطور میتونم خودم درمان کنم ؟ لطفا کمکم کنید
فلوکستین
سلام اقای دکتر تازگیا از وقتی عقد کردم وقتی میرم خونه مادر شوهرم استرس و ضطراب شدیدی میگیرم تاحدی ک دستام میلرزه نمیتونم چای بخورم یا صدام میلرزه یا سرم درصورتیک درحالت عادی اینجور نمیشم ابروم درخطره نمیتدنم خودمو کنترل کنم کمکم کنید لطفا
خب توی اون محیط اضطراب اجتماعی شدیدی میگیری.باید قبل از رفتن به اونجا یه ارامبخش قوی مثل الپرازولام برای شما تجویز بشه.تا بعد سرفرصت از مشاوره کمک بگیرید.همسرتون هم باید در مشاوره حضور داشته باشه و همکاری کنه…
سلام وقتتون بخیر
من۳۴سالمه ده سال اعتیاد به تریاک و متادون داشتم و سه سالشم ریتالین و دو سه ماه شیشه کشیدم الان یکسال و نیم هستش ک پاکم ولی از لحاظ روانی داغوانم فکرم میره (افکار منفی)روی چیزی تا دو سه ماه باهامه حتی توی خوابم فکرام رو میبینم نسبت به اعضای خانوادم بدگمان شدم و شدیدن این فک در طول دوسه ماهه اخیر اذیتم میکنه که باعث اضطراب و ترس و حتی تیک پلکم شده .دکتر آیا برای من به واسطه مواد مخدر مشکل برام پیش اومده چه مشکلی؟نیاز به دکتر دارم؟میترسم ک داروها باز اعتیاد دارن.لطفا کمکم کنید.
بله متاسفانه داروهای محرک ذهن شما رو به سمت پارانوئیا سوق داده.ولی خب نگران نباشید یکی دو سال داروی ضد بدبینی مصرف کنید انشالا جلوش گرفته میشه
سلام آقای دکتر وقتتون بخیر.دختری ۲۰ساله و مجرد هستم از بچگی اضطراب شدید داشتم و انگار از همون زمان تویه وجودم نهادینه شده، الان به حدی رسیدم که با خانواده ام وقتی غذاهم می خوریم استرس دارم ،موقع خواب،دانشگاه،خونه اقوام،پدربزرگ خاله عمو دایی دوستام طوریه که میخوام بریم بیرون برای تفریح بهم اصلا خوش نمیگذره دائم تپش قلب و حالت تهوع دارم در حد چند قاشق غذا میخورم و الان وزنم به۳۶رسیده.بیماری جسمانی نداشتم نوار قلب چکاپ سونو هر چی فکرشو بکنید پیش پزشک رفتم متوجه مشکلم نشدن. اینقدر رنگ و روم زرده که ادمایه اطرافم میپرسن چشه. تو این چهارسال اخیر ی مدت از استرس ارتروز فک گرفتم ک خوب شد بادکتر رفتن.ی مدت روی ادرارم کنترل نداشتم اونم خوب شدش خداروشکر هرچی بیشتر میگذره این اثراتش روی جسمم بیشتر تاثیر میزاره الان هم متاسفانه پریودیم شده و هیچ مشکلیم ندارم واقعیتش پیش دکتر زنان رفتم.وقتی ۱۷ سالن بود در یک هفته دوبا تجربه خودکشی با قرص و داشتم الانم گاهی اوقات خیلی ترغیب میشم اینکارو بکنم .و این روزا کلا اینقدر حالم از جسمی و روحی افتضاح احساس میکنم الاناس دیگه بمیرم برای همین بی انگیزه ترم شدم تو این یه هفته به اندازه ۹ ساعت فقط بلند شده یا نشسته بودم دائما دراز کشیده م.و اینکه بگم از تاریکی خیلی میترسم و خوابایه فوق العاده بدی میبینم و اکثرا تا ساعت ۵صبح بیدارم..
از گرایش خودم اگاهی ندارم تازگیا با ی دختر قرار میزارم.از مردا متنفرشدم
چندسالیه خودارضایی میکنم و بخاطر روابط جنسی ناموفقی که داشتم و سو استفاده(نه تجاوز)گرایشم ب کل ب مردا از بین رفته
الان من چیکار کنم؟
البته خیلی از چیزایه دیگه بود ک نگفتم..
شما دچار شخصیت کاملا اضطرابی هستی.یه مشاور جوان ولی دلسوز نیاز داری سبک زندگیتو عوض کنی.
سلام اقای دکتر من از زمان مجردیم یک فرد عصبی بودم سرکوچکترین موضوع از کوره درمیرفتم بعدازازدواج این مشکلم بدتر شده علی الخصوص بعداز بچه دارشدن پسرم ۶سالشه و میره پیش دبستانی ومشکل عدم توجه تمرکز داره باوجود اینکه میدونم بچم همچین مشکلی داره بهش سخت میگیرم یعنی اصلا دست خودم نیست ازش خواستم حرف ج رو از رو نوشته ی من تقلید کنه و بنویسه نتونست و من کنترلم رو از دست دادم وزدمش خیلی دلم میخاس خفش کنم درسته الان خیلی پشیمونم ولی اون لحطه اصلا نتونستم خودم رو کنترل کنم الان اینقدر درمانده شدم دوس دارم بذارم برم جایی ک هیچکس نتونه پیدام کنه احساس میکنم بودنم توزندگی بچم براش خوب نیس ودارم عصبی بودن رو بهش یاد میدم بودن من براش مثل سمه همسرم هم خیلی مراعاتم رو میکنه ولی رفتارم با اون هم خوب نیس صبحا دوس ندارم از خواب بیدار شم حوصله ی هیچکس و هیچ چیزی رو ندارم انتظارات بیجا از همسرم دارم ک اگه انجام نده از کوره درمیرم ک بعد چند ساعت پشیمون میشم
داروی لگزاپرام ده و یا یک داروی سروتونینی دیگه اگر براتون تجویز بشه خوبه
سلام جناب دکتر وقت بخیر . خانمی ۳۱ ساله هستم ۳ ساله ازدواج کردم در گذشته زندگی خانوادگی متشنجی داشتیم و همیشه تو مشاجره و دعوا بزرگ شدیم دو تا از خواهرهام مریض شدند و قرص اعصاب میخورند منم تو زندگی شخصیم بحران کم نداشتم . مسعله ای که خیلی رنج میبرم ازش اینه که موقع عصبانیت و مشاجره دستام چنگ میشن انگار فلج میشن ، نفسام به شماره میفته و به سختی نفس میکشم تپش قلبم خیلی میره بالا و جیغ های بنفش و بدی میزنم و تا مرز سکته پیش میرم ، واکنشم نسبت به موضوعی که ناراحتم کرده خیلی افراطی و غیرعادیه . کم کاری تیرویید هم دارم که با دارو کنترل شده ازمایش دوره ای هم میدم. چه دارویی بخورم موقع عصبانیت و جر و بحث ؟ که عوارض بد و وابستگی نداشته باشه؟
اون لحظه فقط یه ارامبخش مثل نصف الپرازولام بخورید
سلام خسته نباشین من خیلی زود عصبانی میشم و داد و بیداد راه میندازم ولی فورا پشیمون میشم با قرص سرترالین کلا آدم آرومی میشم ولی خیلی سال هست ک مصرف میکنم و چون میخوام بچه دار شم و تو دوران بارداریو شیردهی نمیتونم بخورم الان توی دوراهی گیرافتادم ک بخورم یا نه واقعا زندگیم ب خاطر اعصابم داره از هم میپاشه ب نظرتون چکار کنم
فکر کنم بتونید مصرف کنید.از پزشکتون اجازه بگیرید
سلام وقت بخیر.من حدودا ۳ ماهه بدن درد موضعی در قسمت های مختلف و رندوم بدن داشتم،سردرد اسپاسم و تپش قلب و تنگی نفس موقتی هم در کنارش گاهی داشتم.انواع ازمایش هارو دادم اندام های مختلف رو بررسی کردن همه سالم بودن.گفتن اینا همه بخاطر استرسه و ریشه عصبی داره.خواستم ببینم باید به چه دکتری مراجعه کنم.
دکترهای طب فیزیکی و یا روانپزشک و یا یک روانشناس بالینی
سلام و عرض احترام
بنده از زود جوشی و پایین بودن استانه تحمل بسیار رنج میبرم و با کوچکترین اشتباهات همسرم بدنم لخت و بی حس و تنگی نفس میگیرم عضلاتم منقبض میشود قبلا پنیک داشتم که درمان شده اما این اتفاق درونم فعلا نهادینه شده و به شدت ازارم میده ۵ساله.ایا دارو باید بخورم ؟
بله خب خلق و خوی شما تنظیم نیست.انگار یه چیزی در بدن شما کمه که دارو میتونه جبرانش کنه
سلام دکتر یکی از بستگان دچار بیماری دوقطبی هستش نگران رفتار فرزند ۲۰ ساله اش هست .اخیرا” گاهی اوقات پرخاشگری وبعضی از وسایل خانه را تخریب کرده مثلا” شکستن درب وآینه
آیا درمانی دارد؟ البته دکترش آقای گلچین بوده ولی بنده که عموی بیمارستان خیلی نگرانش هستم می خواهم دکترش را عوض کنم. بیماره دوقطبی واقعا درمان داره .
بیماره بی قراره و همش درحال راه رفتن می باشند وگاهی اوقات باخودش هم حرف میزنه خیلی نگرانم میتونید راهنمایی کنید
دکتر گلچین در دوران دانشگاه استاد بسیاری از ماها بوده اند
از ایشون بهتر چه کسی رو میخواهید پیدا کنید
به فکر بستری بیمارتون باشید
بیماران دو قطبی باید در کلینیک یک بیمارستان ویزیت بشن.در مطبها کاری نمیشه براشون انجام داد