☯همدست جامعهستیزان نباشیم
( هشدارهایی درباره گرگهای ِ گوسفند نما و ایفاگران نقش قربانی در لباس مظلومیت)
-اگر شما هم ، از آن دسته افرادی هستید که وقتی کسی سفره دلش را جلویتان باز میکند
و با آه و ناله، شروع به شمردن ناکامیها و بیپناهیهایش میکند و هنوز صدای بغضش خاموش نشده،شما نیمخیز میشوید، گوشی به دست میگیرید و به دنبال واسطهای برای حل مشکلات او میگردید،از شما میخواهم لحظهای مکث کنید…
-شاید ناخواسته وارد بازی کسی شدهاید که نقشی استادانه در فریبکاری ایفا میکند.
شاید در پشت آن چهرهی معصوم و کلام ترحم برانگیز،انسانی جامعهستیز با قلبی شرور پنهان شده باشد؛شخصی که پیش از شما، سرمایه مالی و عاطفیِ جمعی از نیکنهادان را به یغما برده است.
-در دنیای امروز، «سوءاستفاده» دیگر تنها از طریق قدرت و سلطهی آشکار انجام نمیشود.
برخی با بازی در نقش «قربانی» و با تسلط بر ادبیات مظلوم نمایی و رنج و معصومیت، چنان در دل انسانهای شریف و همدل نفوذ میکنند
که بهمرور، نهتنها سرمایهی مالی که عمیقترین لایههای اعتماد، عطوفت و احساس مسئولیت اجتماعی را از آنان میربایند.
-این مقاله دعوتیست برای مکثی عمیق؛برای تشخیص اینکه آیا ما واقعا در حال تلاش برای کمک به یک «انسان رنجدیده» هستیم و یا اینکه ناآگاهانه خدمت گزار ِ یک «جامعهستیز نقابدار» شده ایم؟
☯-در اینجا برای اینکه بتوانم دست اینگونه افراد را برای شما رو کنم چند سناریو از بین صدها سناریوی احتمالی که ممکن است برای هر کدام از ما رخ دهد را برای شما به تصویر میکشم:
۱. جامعهستیز در لباس کارآفرین: یا رؤیافروش حرفهای:
-او جوانیست پرشور و تا درجاتی خوشفکر و خلاق که مدام از اختراعات و ایدههای کارآفرینیاش میگوید،از همت بلندش، از آیندهای که فقط یک سرمایهگذار میطلبد.
-در ظاهر، خود را قربانی «بیاعتمادی سرمایهگذاران» و «اقتصاد مریض» توصیف میکند .اما در باطن، دهها بار با گرفتن پول از نزدیکترین افراد زندگیاش – از پدر و مادر گرفته تا دوستان و حتی معلم قدیمیاش –
نهتنها هیچ پروژهای را به سرانجام نرسانده، بلکه منابع اصیل خانوادگی و فامیلی را یکجا بر باد داده است.
-او مدام شکستهایش را به گردن دیگران میاندازد و مسئولیتگریز است؛نه خود را اصلاح میکند، نه پاسخگوست، اما هر روز خودش را قربانیتر از دیروز نشان می دهد..
—
۲. جامعهستیز در لباس خواستگار نجیب: (فریبکار عاطفی با رزومهی سیاه)
-جوانکی رعنا با چهره ای ارام و صدایی گرم و حرفهایی از سر دلسوزی و تنهایی مبنی بر پاکی و معصومیت که از ناتوانیاش در ایجاد کانون خانواده و از عدم امکانات برای ازدواج مینالد و از نبودن همراهی صادق میگوید
-ازینکه دختراناین زمانه، صداقت درونی و استعدادهای پنهان او را نمی بینند و فقط بخاطر ظاهر ساده و محقرانه اش و نداشتن جلال و جبروت مالی و مادی به درخواستهای او جواب منفی میدهند.
-این جوانک با جملاتی شبیه به دعا، قلب شما را نشانه میگیرد و آنچنان احساس مسئولیت دینی و اخلاقی شما را تحریک میکند که شما ناخواسته، آستین بالا میزنید و لیستی از دختران معصوم اطرافتان برایش فراهم میآورید، تا شاید بتوانید امر خیری را جوش دهید.
-بیخبر از آن که کارنامه این رِند بلاسوز پر است از بازی با دلهای پاک.او زیرکانه هر بار تا مرز فتح قلب و جسم زنی پیش میرود،
اما درست در لحظهای که باید مسئولیت بپذیرد،
با فرو رفتن در نقش پسرکی بی غل و غش که فعلا نیاز به فرصت بیشتری برای خودیابی و خودسازی دارد ، از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند و فرار را بر قرار ترجیح میدهد.
-شما با اعتمادی بیجا ولی از سر شفقت و نیت خیر، حتی مرزهای حریم خصوصی خودتان را برای او می گشایید و او را به خواهرِ دوستتان، دخترِ همکار، یا حتی افرادی نزدیکتر معرفی میکنید.اما نمیدانید که این «نجیبنمای تنها»،
پیشتر در چند رابطهی مشابه، دختران زیادی را دچار آسیبهای عاطفی کرده،و با چربزبانی، تنها به دنبال فتحی موقت و لذتجویانه بوده است.
—
۳. جامعهستیز در لباس فعال مدنی: چپاولگر بودجههای انساندوستانه
او با ظاهر دغدغهمند، تحت عناوینی چون «NGO»، «موسسه خیریه»، «فعال حقوق کودک»
در رسانهها و نشستها میدرخشد.
اما در عمل، نهتنها کوچکترین گام مؤثری برای بهبود شرایط محرومان برنداشته،بلکه با سندسازی، رشوهدهی و زد و بند با مسئولان محلی،بودجههای کلانی را که برای امور خیریه بوده، صرف سفرهای خارجی، خرید خانه در شمال شهر و خودروی لوکس کرده است.
او هنوز هم، با پیراهن نخ نما و سخنان انساندوستانهاش، قربانینمایی میکند و کمکخواهیاش ادامه دارد…
۴.جامعهستیز در لباس بیمار روانی یا فریب خورده و آسیب دیده
شخصی که ادعا میکند خانوادهاش طردش کرده اند، و دچار افسردگی شدید است، دیگر «هیچ امیدی» برای ادامه زندگی ندارد، دائم ازینکه پدری قوی و یا مادری حامی نداشته است و در زندگی رها شده است شکوه و شکایت میکند.
-در حالیکه با بررسی بیشتر و پیگیرتر متوجه می شوید که اتفاقا در عمل، خود او یکی از اعضای سمی و مخرب همان خانواده بوده است؛
کسی که با رفتارهای آزاردهنده، دیگران را فراری داده و حالا از تنهاییِ خودش ابزاری ساخته است برای یارگیری و طلبِ همدلی .او، با اشک و ناله، نه بهدنبال درمان، که بهدنبال ترحم و سوءاستفادهی تازه است؛و شما، بیخبر از حقیقت، همهچیز را فدای یک «دل نازک» میکنید همان کسی که شاید در اصل، سنگدلترین آدم ان جمع باشد.
—
۵. جامعهستیز در لباس دختر زخمخورده: قربانی یا شکارچی مهر؟
او، دختریست با نگاه معصوم، با قصههایی از خشونت خانوادگی، تحقیر در رابطه قبلی، و خیانتهای پیاپی.
شما، مردی یا زنی هستید جاافتاده با وجدان بیدار که با دیدن چهرهی بغضآلود او،دلتان میلرزد،و بیمحابا، خود را به جای پدر و یا مادر نداشته ی او میگذارید و به او جایی برای زندگی، فضایی برای کار، یا قلبی برای عشق ورزی میدهید.
اما نمیدانید پیشتر، او با همین روش، اعتماد و عشق چندین انسان را بازیچه قرار داده،
و هر جا مسئولیت بالا میگرفته، ناگهان ناپدید شده یا تقصیر را به گردن دیگران انداخته است.
برخی از این افراد، «زخمخورده» نیستند؛ بلکه «زخمزن»های حرفهایاند.
۶. جامعهستیز در فضای مجازی: ناجی دیجیتال یا شکارچی روانی؟
در اینستاگرام، توییتر یا حتی کلابهاوس، افرادی را میبینیم که از مصائب شخصیشان مینویسند:
کودکیِ تلخ، شکست عاطفی، طلاق تحمیلی، بیماری لاعلاج، فقر مفرط.
با هشتگهای پرشور و کپشنهایی اشکآور، دنبال کمکاند.
شما فالو میکنید، معرفی میکنید، حتی پول میفرستید.
اما چند ماه بعد، همان فرد با اکانت جدید، همان قصه را با نامی تازه تکرار میکند.
برخی از این چهرهها، بازیگرند؛
نه در صحنه تئاتر، بلکه روی استیج احساسات شما.
☯نتیجهگیری: مهربانی بدون آگاهی، ابزار جنایت است
جامعهستیزان مدرن، دیگر با خشونت فیزیکی یا هجوم و تعرض ظاهر نمیشوند.
آنها طاهر خود را نجیب، زخمخورده، دانا و مظلوم جلوه می دهند.
و ما، اگر آگاه نباشیم، بهترین ابزار تحقق اهداف آنها خواهیم شد.
جامعه ما، با ریشههایی سست در آموزشهای عاطفی و مسئولیتپذیری،گاهی بستری ناخواسته برای پرورش چنین نمونههاییس فراهم میکند .
بیایید دستکم ما، همدست این بیماران مزمنِ اجتماعی نباشیم.
نه اینکه کمک نکنیم.
بلکه کورکورانه کمک نکنیم .
و بدون تحقیق اعتماد نکنیم .
و اجازه ندهیم احساسات ما، جای عقل و بینش را پر کند.
-ما نمیتوانیم همهچیز را اصلاح کنیم،
اما میتوانیم از اینکه عامل گسترش فساد پنهان باشیم، جلوگیری کنیم.