سیستم عصبی، ترس، استرس و بقا: از آمیگدالا تا عصب واگ

🌿 سیستم عصبی، ترس، استرس و بقا: از آمیگدالا تا عصب واگ

۱. مغز و آمیگدالا: نگهبان بقا

آمیگدالا یک ساختار بادامی‌شکل در عمق مغز لیمبیک است. این بخش، به‌نوعی دژ اصلی سیستم هشدار ماست. هر محرک تهدیدآمیز (مثلاً صدای انفجار، دعوا، یا حتی یک نگاه خصمانه) ابتدا توسط آمیگدالا پردازش می‌شود.
اگر آمیگدالا تهدید را واقعی تشخیص دهد، بلافاصله پیام خطر به هیپوتالاموس و ساقه مغز می‌فرستد تا پاسخ‌های بقا فعال شوند:

افزایش ضربان قلب

افزایش تنفس

انقباض عضلات

بازگشت خون به عضلات اصلی برای «جنگ یا گریز»

این پاسخ بسیار سریع و نجات‌دهنده است، اما اگر بیش از حد یا بی‌دلیل فعال شود (مثل اضطراب مزمن یا PTSD)، بدن و روان را فرسوده می‌کند.

۲. سیستم عصبی خودمختار: دو بال بقا

سیستم عصبی خودمختار (Autonomic Nervous System) به دو شاخه اصلی تقسیم می‌شود:

سمپاتیک (Sympathetic): سیستم «جنگ یا گریز»؛ وقتی فعال شود، انرژی بسیج و بدن آماده دفاع یا فرار می‌شود.

پاراسمپاتیک (Parasympathetic): سیستم «استراحت و ترمیم»؛ بعد از خطر، بدن را آرام و بازسازی می‌کند.

بین این دو، عصب واگ به‌عنوان اصلی‌ترین عصب پاراسمپاتیک نقشی حیاتی دارد. واگ، طولانی‌ترین عصب کرانیال، از مغز تا شکم می‌رود و به قلب، ریه‌ها و دستگاه گوارش وصل است. وقتی فعال شود، تنفس عمیق، ضربان قلب آرام، گوارش بهتر، و احساس امنیت ایجاد می‌کند.

۳. نظریه پلی‌واگال (Polyvagal Theory): امنیت یا بقا؟

استیفن پورجز (Stephen Porges) نظریه پلی‌واگال را مطرح کرد. او می‌گوید سیستم عصبی ما سه مسیر دارد:
۱️⃣ واگ قدیمی (غیراستاندارد — Dorsal Vagal): پاسخ انجماد یا بی‌حرکتی کامل (وقتی هیچ راهی برای فرار یا جنگ نیست).
۲️⃣ سمپاتیک: همان جنگ یا گریز.
۳️⃣ واگ جدید (Ventral Vagal): پاسخ اجتماعی — وقتی احساس امنیت می‌کنیم، ارتباط برقرار می‌کنیم، لمس انسانی، صدا و نگاه آرام‌بخش.

براساس این نظریه، بزرگ‌ترین پیش‌بینی‌کننده سلامت روان، توانایی فرد در فعال‌کردن مسیر اجتماعی (واگ جدید) و خروج از حالت دفاعی است. یعنی انسان سالم می‌تواند بین تهدید و امنیت سوئیچ کند.

۴. استرس: تئوری هانس سلیه

هانس سلیه، پدر پژوهش‌های مدرن استرس، نشان داد که بدن ما به هر عامل تهدیدکننده (فیزیکی یا روانی) پاسخ‌های مشابهی نشان می‌دهد. او سه مرحله کلی را معرفی کرد:
۱️⃣ هشدار (Alarm): بدن شوک اولیه را تجربه می‌کند.
۲️⃣ مقاومت (Resistance): تلاش برای انطباق با استرس.
۳️⃣ فرسودگی (Exhaustion): اگر استرس مزمن شود، بدن تحلیل می‌رود و بیماری‌های روان‌تنی ظاهر می‌شوند.

۵. ارتباط این سیستم‌ها با بیماری‌ها و روابط

وقتی فرد در حالت تهدید مزمن بماند (فعالیت طولانی آمیگدالا و سمپاتیک)، سیستم ایمنی تضعیف می‌شود، هورمون‌های التهابی افزایش می‌یابند و اختلالات خلقی، اضطراب، اختلالات گوارشی، دردهای مزمن، اختلالات خواب و مشکلات قلبی ظاهر می‌شوند.

در روابط انسانی، کسی که در این حالت بقا گیر افتاده باشد، قادر به همدلی، گوش دادن عمیق یا ارتباط ایمن نیست. او یا دفاعی، یا تهاجمی، یا منفعل و دورشونده خواهد بود.

۶. راهکارها: چگونه از حالت بقا به امنیت برویم؟

✅ تنفس کنترل‌شده (دم کوتاه، بازدم بلندتر) — فعال‌سازی عصب واگ.
✅ حرکت بدنی و ریتم‌های تکرارشونده — رقص، راه رفتن، حتی قدم زدن ساده.
✅ تماس اجتماعی امن — نگاه، لمس، صدا.
✅ تمرینات ذهن‌آگاهی و پذیرش بدن (Somatic experiencing) — توجه به حس‌های بدنی، بدون قضاوت.
✅ درمان دارویی (در موارد لازم) — SSRI، SNRI یا داروهای ضداضطراب.
✅ روان‌درمانی متمرکز بر بدن و هیجان (مثل EFT، SE، یا پلی‌واگال) — کمک به فرد برای یادگیری بازگشت از دفاع به حالت اجتماعی.

نتیجه‌گیری

درک کارکرد آمیگدالا، عصب واگ، و تعامل میان مغز و بدن به ما کمک می‌کند بفهمیم چرا در مواجهه با بحران یا تهدید، بعضی‌ها فلج می‌شوند، بعضی پرخاشگر، و بعضی به شکل معجزه‌آسا آرام.
توانایی تنظیم این سیستم‌ها، پایه اصلی سلامت روان، کیفیت روابط و حتی سلامت جسم است.

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*