راز ِ هیستری

۱۴ خرداد, ۱۴۰۴ دکتر پرویز علی وردی 0

چندی قبل که در حال پیاده روی در یکی از پارکهای تهران بودم با یک اثر هنری روبرو شدم که برایم بسیار حیرت انگیز بود.ماکت بزرگ شده ی یک جفت کفش قرمز زنانه در حالی روی چمن نمایشگاه قرار گرفته بود که یکی از آنها کاملا سالم و براق و جذاب بود اما ان دومی حالت پیچ خورده و معوج داشت.

–ذهن من بطور ناخوداگاه در تحلیل و تفسیر این اثر مرا بسمت اختلال هیستری رهنمون کرد.اختلالی که در آن بدن ِ ادمی زبان ِ روان رنجور و اسیب دیده ی او میشود.اختلالی که فورا ما را یاد فروید و سپس لکان می اندازد که در زمان حیات خود در مورد آن، سخنان عمیقی گفته بودند.