برای درمان ِ مشکلات عصبی به چه کسی مراجعه کنیم؟

متخصص اعصاب و روان

گاهی بعضی از مراجعین می پرسند:که برای درمان اختلالات روانی مانند اضطراب ، ترس، خشم و یا افسردگی  باید به چه متخصصی مراجعه کنند؟

این سوال به جا و خوبی است. چون که به نظر می رسد در این مورد ، نوعی سردرگمی در جامعه ما وجود دارد.

به چه کسی مراجعه کنیم؟
به چه کسی مراجعه کنیم؟

به عنوان نمونه، تعدادی از مراجعین ما، با تصور اینکه اختلالات روانی ناشی از به وجود آمدن یک مشکل و آسیب جسمی در مغز می باشد، برای بار اول به اشتباه به متخصصین جراح مغز (نروسِرجِن)و یا به متخصصین مغز و اعصاب (نورولوژیست) مراجعه می کنند و شاید این تصور را دارند که درست مانند بیماری های جسمی با انجام روش هایی مانند جراحی و یا آندوسکوپی و غیره، ریشه مشکلات آنها به صورت عینی و بوسیله روش های پزشکی تشخیص و درمان می شوند.

در صورتی که باید آگاه باشیم که متخصصین فوق، برای درمان اختلالات ساختاری مغز که بخشی از بافت مغز دچار آسیب شده است، آموزش دیده اند و نه اختلال هایی که ریشه در روان فرد دارد و به طور چشمی و عینی قابل ملاحظه نیست.

به عنوان مثال، تومورهای مغزی، بیماری ام اس (Ms)، صرع یا تشنج مغزی و ضربه های مغزی بیماری هایی هستند که ما برای درمان آنها باید به متخصص مغز و اعصاب (نورولوژیست) مراجعه کنیم.

ولی در مورد اختلالاتی مانند اضطراب، ترس بیمارگونه، هراس، بدبینی، افسردگی، کج خلقی، وسواس، خشم غیر قابل کنترل، اختلالات رفتاری کودکان، بیش فعالی کودکان و … مراجعین را باید در وهله ی اول به مجموعه ای که در آن روانپزشک و همینطور روانشناس وجود دارد ارجاع داد.

به نظر می رسد، با انجام یک کار خوب تیمی توسط  روانپزشک و روانشناس، مشکل بیمار به خوبی درک ، فهمیده و درمان می شود.

نویسنده: دکتر پرویز علی وردی (روانپزشک)

_پی نوشت:در دنیای اطلاعات کپی برداری بدون ذکر منبع،عملی غیراخلاقی بوده وتفاوتی با دزدی ندارد.

 

30 Comments

  1. سلام وقت شما بخیر-آقای دکتر دختری هستم۳۲ساله در خانه با مادرم زندگی میکنم الان مدتیه با یه حرکت کوچیک چ در خانه و یا محل کارخیلی زود عصبانی میشم بقول معروف از کوره درمیرم وسریع از این حالتی ک پیدا میکنم واینکه اطرافیانم ناراحت میشن پشیمونم میشم،این حالت منو آزار میده مخصوصا اینکه ت خونه مادرمو ناراحت میکنم از این حالم خیلی برای آینده خودم میترسم ب نظرتون راه حلش چیه…ممنون میشم راهنماییم کنید

    • به اصطلاح حالت تحریک پذیری و همچنین تکانشگری دارید که ریشه در حالات روحی شما شامل احساسات و محرومیت‌ها و ناکامی‌های احتمالی داره.در واقع گویا چیزی در زندگی شما کمه که در واکنش به اون محرومیت ،خشم خودتون رو روی مسائل و افراد بی تقصیر جابجا میکنید.بنظرم با رفتن پیش مشاور میتونید این مسئله رو تجزیه و تحلیل کنید

  2. سلام دقت بخیر آقای دکتر مادری هستم ۳۱ ساله دارای ۳ فرزند همیشه خسته هستم و عصبی و به کوچکترین چیزی واکنش نشون میدم داد میزنم و یا دستم رو به روی میز،یا دیوار میکوبم تا یه کم آروم میشه و حال خوبی ندارم

    • خب توی این سن با سه تا بچه فشار جسمی روانی زیادی بهتون وارد میشه و نیاز به درمان دارویی و مکمل و ویتامین دارید .حق دارید اینهمه خسته باشید

  3. سلام وقتتون بخیر
    من وقتی عصبی میشم قلبم شروع میکنه به درد تنگی نفس میگیرم و جدیدا این مورد بیشتر شده که:دوست دارم همش با کشیدن دستم تاندونمو بکشم یا انگشتامو دستم پامو یا گردنمو فشار بدم منظورم مفاصل یا استخونش هرچی سرچ کردم پرسوجو کردم دکتر رفتم فایده ای نداشته لطفا راهنمایی کنید😓 خیلی اذیتم میکنه این وضعیت باعث عصبی تر شدنم میشه غیر قابل کنترله دوست دارم هنه چیو خورد کنم

  4. سلام خسته نباشید من خانم ۲۴ ساله ای هستم که قبلا وقتی عصبی میشدم دستانم درد و بی حسی داشت گردنم درد می امد اما حدود یکسال هست دچاره کمر درد و پا درد شدم به دکتر مراجعه کردم پودر مگترا را برام تجویز کرد از اون میخورم یکم اروم میشم .ام ار ای رفتم گفت دیسک خفیف و کمی تنگی کانال نخاع داری .موقعه حرف زدن کمی لکنت پیدا کردم حرف زدن اگر کسی حین حرف زدن یا غذا خوردن انگشتشو بیش از دوبار بهم بزنه بشدت عصبی میشم و اونجارو ترک میکنم اگر کسی زیاد حرف بزنه عصبی میشم

  5. سلام
    خسته نباشید آقای دکتر بنده چند سال است که در خانه مانده و دیگر سر کار نرفتم دچار افسردگی ،بدبینی، اضطراب….شده ام و دائم با خودم حرف میزنم و تمایل زیادی به مردن دارم
    باید چیکار کنم
    متاهلم
    دوتا پسردارم
    همسر بسیار خوبی دارم

  6. سلام من ۱۹ سالمه. با مادرم بحث زیاد می کردم و توی خونمون آلودگی صوتی ناشی از بحث با بقیه اعضای خانواده زیاده. یه بار که حین بحث با مادرم (اون روز کلا حس بدی داشتم) حالم بد شد و زدم زیر گریه برای ۱ ساعت و کلا حالت طبیعی نداشتم و با دیگر مواقع متفاوت بود. حالا از اون موقع تا حالا وقتی بیدار میشم(خوابم دیر وقته ولی خوبه) کاملا غیر ارادی همش هر چند ثانیه یه بار یه شوک استرسی بهم وارد میشه و لوب فرونتالم همش درد میکنه و گاهی تیر میکشه و تو سقف دهنم هم احساس درد میکنم. و اون انگیزه ای که داشتم برای زندگی از بین رفته انگار که هورمون های بدنم نا متعادل شده.

  7. سلام دکتر عزیز.دکتر جان میشه درباره دوران بلوغ و سنین قبل ۱۸ سالگی کمی بگید که چه مشکلاتی داره و چیارو باید قبول کنیم؟
    دقیق تر بگم،پسری ۱۸ ساله هستم که اصلا تعادل روحی ندارم.میبینی همه چی خوب پیش میره درس ها ورزش یا…یهو یه هفته ۱۰ روز هیچی به هیچی.همینطور بی دلیل انرژیمو از دست میدم و دوباره به این فکر میکنم که چقدر بی هدفم،چقدر بی انگیزه ووو.بعدش که از مییر زندگیم در میشم و عقب میوفتم دوباره عذاب وجدان و استرس.کابوس شده برام دکترجان
    تا چه سنی این حالت ها ادامه داره؟چطور میشه که یسری از هم سن های ما جا افتاده هستن و مثل مردای ۳۰ ساله خلق و خوی ثابت و پایدار دارن

    • خب همینجور که خودت میگی ثبات و تعادل خلق و خو نداری
      بنظر میاد دست خودت نیست و ناشی از کمبود هورمون و عصب رسانه های تنظیم هیجانات در بدنت باشه
      به این حالت میگن neuroticism و قابل درمانه تا حدود زیاد

  8. سلام آقای دکتر. خسته نباشید
    بنده یه خانم ۳۷ ساله هستم از بچگی نقاط ضعف زیادی داشتم که بخش عمده اش بخاطر اعتماد به نفس فوق العاده پایین مادرم بوده که همش روی دوشم سنگینی می کرده و همش حس می کردم مادرم ما رو با بقیه مقایسه می کرده چه از نظر ظاهری و چه از نظر هوش و استعداد و شخصیت و… علیرغم تلاش های چندین ساله ام برای برطرف کردن نقاط ضعف درونیم باز هم نقاط ضعف زیادی دارم و در این راه زجر زیادی کشیده ام و این را هم بگویم که بسیار آدم کمالگرایی هستم و همیشه دوست دارم از هر لحاظ عالی باشم و این تناقض یعنی تمایل به بالا داشتن ولی قرار گرفتن در یک سطح پایین و غیر نرمال بسیار زجرم میده و بعد از سال ها تلاش باامید اخیرا دچار خستگی زیاد و ضعف اعصاب شده ام. خواهشا مرا راهنمایی بفرمایید. با تشکر

    • بقول طرحواره درمانگران شما برای جبران طرحواره درونیتون از مکانیسم جبران استفاده می‌کنید و افراط در کمال‌گرایی دارید.مشکل شما با مشاوره حل میشه نه با دارو

  9. سلام.
    من توانایی گفتن یه رویداد یا خاطره رو ندارم و وقتی میخام یه چیزی رو تعریف کنم ترس و اضطراب تمام وجودمو میگیره و واژه ها رو فراموش میکنم و عرق میکنم و قرمز میشم.خیلی عجیبه !!اصلا چیز ترسناکی وجود نداره ولی نمی تونم صحبت کنم،لرزش صدا میگیرم و سعی میکنم حرفمو زود تموم کنم و فرار کنم از جمع ،وقتی هم در جمع ساکتم کف دستام عرق میکنه.
    خودم ریشه این مشکل رو از دوران نوجوانیم میدونم که بخاطر جوش های روی صورتم خودمو خیلی سرزنش میکردم و عصبی میشدم.
    آیا راه درمانی یا دارویی هست آروم بشم؟

    • بله حتما
      شما دچار طرحواره نقص و شرم ناشی از فشار روانی دوران کودکی هستید
      و این فشار روانی تغییرات عصبی و فیزیولوژیک در بدن شما بوجود میاره
      چون طرحواره ها روی فیزیولوژی سیستم خودکار بدن و نیز روی زبان بدن تاثیر می‌گذارند
      هم درمان دارویی و هم مخصوصا طرحواره درمانی براتون ضروریه

  10. سلام دکتر چند وقت فشار عصبی زیادی بخاطر یسری مشکلات داشتم الان حدود چندماهه مشکلاتم درست شدن ولی از اتاقم بیرون نمیرم بیشتر داخل خونه هستم و زمانی بیرون میرم استرس دارم جوری که بیشتر وقت ها صدام میلرزه و نمیتونم صبحت کنم اوایلش کم بود اما الان زیاد شده جوری که عزت نفسم پایین اورده

  11. سلام وقتتون بخیر خانمی۳۲ ساله هستم من مدتی هست وقتی عصبی میشم بشدت بخودم آسیب میزنم مثل ضربه های محکم به سر وصورت وبعد دستام شروع به لرزیدن میکنه گاهی لرزش به کل بدنم هم میرسه..موقع حرف زدن باکسی دچار تپش قلب شده ونفس های عمیق میکشم میخواستم بدونم برای این مورد راهکاری داریو

  12. سلام وقت بخیر من ۱۹ سالمه و اینکه میخواستم بگم خیلی زود زود عصبی میشم و با مادرم همش دعوا میکنم اصلا وقتی که عصبی میشم دست خودم نیست بعد از اون از کارم پشیمون میشم شهرمون هم نشاور و روان شناس خوبی نداره و دسترسی ندارم که مراجعه کنم میشه منو راهننایی کنید باید چیکار کنم؟

    • درواقع شما دچار imulsivity و تکانشگری هستی و بعدش از رفتار خودت پشیمون میشی.روشهای کنترل رفتار رو مطالعه کن و تمرین کن تا لوب پیشانی مغزت که مسئول خودداری شخصیت هست قوی بشه
      داروی سروتونینی هم مفیده براتون

  13. سلام وقت بخیر
    من ۱۹ سالمه خیلی زود عصبی میشم و داد میزنم
    چند وقته که روی صدا ها و بعضی حرکات حساس شدم مثلاً صدای نفس کشیدن کسی یا حتی بعضی اتفاقای کوچک هستن که اصلا به من ربطی نداره ولی آنقدر ذهنم درگیر میشه و بهش فکر میکنم که حالم بده میشه که تو خودم میرم و پرخاشگر میشم واقعا نمیدونم چیکار کنم که ذهنم سمت این چیزا نره چون تا چندین روز درگیر این افکارم

    • سطح انگیختگی کورتکس مغز شما بالاتر از سطح نرماله
      برای همین تحریکات محیطی که برای دیگران خنثی هستند برای شما حکم اضافه بار حسی دارند
      سه تا راهکار وجود داره
      ۱-تغییر در شیمی مغز شما با نوروترانسمیترهای مهاری مثل سیستم گاباارژیک و سروتونرژیک
      ۲-تغییر فیزیکی در امواج کورتکس مغز شما بطریق تی ام اس (li r TMS)با سرکوب موجهای برانگیخته مثلا موج دلتا یا تتا
      ۳-آموزش روشهای شناختی رفتاری جهت کاهش انگیختگی

  14. سلام دکتر من موقع ک بخوام برم جای مثله عروسی یا تفریح یا این ک سوار خط بشم خمیازم یهویی میگیره نمیاد بالا بعد میترسم ترس همه جامو میگیره بعد تنهایی هم نمیتونم جایی برم ب خودم میگم خمیازم میگیره باید چکار کنم ۴ساله ک دارمش

  15. سلام عرض شد دکتر.من ۲۴ سالمه ورزش حرفه ای میکنم مبارز هستم
    حدود ۶ ماهی هست قبل از ورود به رینگ یه مقدار ترس پیدا میکنم،البته میدونم تا یه جاییش طبیعیه ولی این نسبت به سابقه ام بیشتره.تازگیا متوجه شدم که روند عضله سازی هم افت پیدا کرده علی رغم اینکه همه چی اوکیه مقدار تمرین تغذیه و …مربیم حدس زد که بخاطر استرس باشه گفت اگه میخوای موفق بشی باید بتونی کنترل کنی روحیه تو وگرنه قدرتت بیاد پایین باید خدافظی کنی با مبارزه
    ممکنه دارو بخواد این وضعیت؟

Comments are closed.