آیا بیماریهای اعصاب و روان درمان قطعی دارند؟

روانکاوی

هر چند صحبت از قطعی بودن همه ی انواع بیماری های اعصاب و روان خصوصا آن گروه از اختلالات که ماهیت ارثی و تباه کنندگی(مانند بیماری اسکیزوفرنی ) دارند چندان واقع بینانه نیست ولی به نظر می رسد  بسیاری از بیماریها و اختلالات شایعتر، همچون اختلالات افسردگی ،اضطراب،وسواس و …..چنان که بیماران دستورات پزشک خود را در مورد مصرف صحیح دارو به میزان تجویز شده و برای مدت زمان تعریف شده، به طور کامل اجرا نمایند و همچنین اگر بیماران برای درمان اختلالات خود، علاوه بر درمان دارویی از سایر روش های غیر دارویی نیز بهره گیرند و آنها را به طور موازی اجرا نمایند و حتی المقدورتغییراتی در سبک وسیاق زندگیِ(  life style )خود بعمل آورند،در آنصورت بهبود ِ حداکثری،دور از دسترس نیست.

درمانهای دارویی :علم روان پزشکی به کمک فارماکولوژی(گنجینه ی دارو شناسی) ِ وسیعی که دارد از ابتدا تا کنون روز بروز در حال پیشرفت و معرفی ِ داروهای موثرتر و کم عارضه تر بوده است.داروهایی که در عرض صد و پنجاه سال گذشته امید اول ِ بهبود و شفای ِذهن های گرفتار در رنج و آسیب  بوده اند و الحق و انصاف که باید دست همه ی کسانی که در اکتشاف و پدیدآوری ِ این داروها که گاهی معجزه آسا موثر بوده اند را بوسید. این داروها انواع و دسته های بسیار متنوعی دارند که باید در جای خود به بررسی و معرفی آنها پرداخت و خوشبختانه روانپزشکان ِ ما با ظرفیت موجود دارویی کشور با درایت و هوشمندی به تجویز آنها مشغولند و البته همچنان در انتظار ورود داروهایی موثرتر  با عوارض جانبی کمتر نیز می باشند.

 – اما درمان های غیر دارویی را می توان به این دو دسته کلی تقسیم بندی کرد :

الف ) درمان های روانشناختی

ب ) درمان های تکنولوژیک

الف – درمان های روانشناختی

درمان های روانشناختی شامل روش هایی می باشند که بر اساس تئوری ها و دانش گسترده روانشناسی پایه ریزی شده اند و شامل موارد زیر است :

۱ ) روانکاوی یا درمان روان پویشی

روانکاوی
روانکاوی

 

در این روش بوسیله ارجاع به گذشته و دوران کودکی بیمار و یافتن احساسات اولیه وی نسبت به افراد مهم زندگی خود  (همچون پدر و مادر ) و همچنین بررسی مکانیسم های دفاعی  که به طور ناخودآگاه از وی سر می زند، ریشه مشکلات و ناکامی های روانی فرد مورد کنکاش قرار گرفته و با دادن آگاهی و بینش به وی ، ظرفیت او را برای تحمل رنج و ناکامی بالا می برد.

به نظر می رسد که این روش صرفا برای افرادی به کار می رود که دارای سطح بالایی از هوش (IQ)و تحصیلات بوده  و همچنین قابلیت درک مفاهیم عمیق روانشناسی را دارا باشند و با آگاهی از مشکلات خود ، دچار تشدید اضطراب درونی و یا آشفتگی و فروپاشی روانی نگردند.
-هر چند وقتی ما به مراجعین این روش را توضیح و سپس پیشنهاد میدهیم،آنها در وهله ی اول بسیار مشتاق و شیفته ِ اجرای این سبک درمان که در بین مردم بنام “روانکاوی” مشهور است می گردند ولی در عمل، تعداد افراد بسیار محدودی از مردم (شاید کمتر از نیم در صد آنها ) این جلسات را ادامه میدهند که یکی از دلایل  آن زیاد بودن تعداد جلسات برای مدت طولانی وبالتبع هزینه ی بالای آنها می باشد .بعلاوه این روش  نیاز به صبر و حوصله ی فراوان برای حرکت تدریجی به سمت کسب آگاهی و شناخت ریشه ی ناخودآگاه اعمال و رفتار فرد  دارد که این کار عملا  در حوصله اغلب مردمی  که در دنیای پرمشغله و پرشتاب امروزی گرفتار شده اند ،نیست.

۲ ) درمان های شناختی و رفتاری

درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری

در این روش، به جای تاکید بر ناخودآگاهی فرد و گذشته وی، بر وجه آگاه شخصیت او و شرایط اش در زمان و مکان حاضر تاکید می گردد.

تصحیح باورهای غلط و خطاهای ذهنی و افکار ناکارامد و همچنین ، ارائه تمرینات و تکنیک های عملی برای مقابله با آنها و نیز اجرای بعضی دستورات به صورت رفتاری مانند مواجه شدن با عامل استرس زا و یا آموزش رفتارهایی برای مقابله با استرس و کسب آرامش، از شایع ترین روش های درمان های شناختی-رفتاری محسوب می گردد.

به نظر می رسد که اینگونه از درمان ها که تحت عنوان CBT (درمان شناختی-رفتاری) معروفند، بخاطر۱- تعداد جلسات کمتر،۲- هزینه ی  کمتر ۳- سادگی و راحتی بیشتر برای فهم منطق درمان ۴- تعداد بیشتر درمانگران و مراکز مشاوره ای که به این سبک کار می کنند۵- پیچیده و تئوریک نبودن بلکه کاربردی بودن  آن ۶- و سرانجام رسیدن سریعتر به درجات رضایت آمیزی از بهبود ، در بین مردم ما از قابلیت اجرای بیشتری نسبت به درمان روان تحلیلی(روانکاوی) برخوردار باشند.

شاید انواع دوره ها و کلاسهای آموزشی که خوشبختانه این روزها بسرعت توانسته اند مفاهیم ِ گسترده و غامض ِ روانشناسی را بصورت شیرین و قابل فهم  در بین عموم مردم ایران منتشر کنند را  با کمی اغماض،بتوان از زیر شاخه های مکاتب  شناختی رفتاری محسوب کرد.بعضی از این مکاتب و سبکها بدین قرارند:


۱-تحلیل رفتار متقابل(TA) 
۲- آموزش مهارتهای زندگی

۳- آموزش فرزند پروری

۴-واقعیت درمانی (نظریه انتخاب)

۵- مدیریت اضطراب و استرس

۶- مدیریت خشم 

ب ) درمان های تکنولوژیک

درمان تکنولوژیک
درمان تکنولوژیک

 

در این دسته از درمان ها، با استفاده از ابزارهای مدرن تکنولوژیک به مقابله با بعضی از انواع محدود تر از اختلالات پرداخته می شود. از مزایای این روش ها ۱-نداشتن عوارض جسمانی که در مصرف داروها ممکن است دیده شود  ۲-  عدم نیاز به بالابودن سطح آگاهی ویا داشتن هوش بالا ۳-قابلیت اجرا بر روی کودکان و حتی افراد تحصیل نکرده  می باشد و از معایب آن، هزینه بالای اجرای بعضی از آنها می باشد.

درمان با دستگاه نوروفیدبک   (neurofeedback)که در کاهش علائم بیش فعالی کودکان و همینطور، اختلالات اضطرابی بزرگسالان کاربرد دارد، از مهم ترین نمونه های درمان تکنولوژیک است.

تحریک مغناطیسی با مغز (TMS) نیز یکی از این روش هاست که مخصوصا برای درمان اختلال افسردگی، در عمل امتحان خوبی را پس داده است.در این روش که نیاز به بستری شدن بیمار در بیمارستان ندارد، بیمار در حالت کاملا هوشیار قرار دارد و بوسیله یک وسیله ای که از خود امواج مغناطیسی (ونه امواج برقی) ساطع می کند، بخشی از نواحی مغزی وی مورد تحریک واقع می گردد تا به تدریج در طی ۱۵ الی ۲۰ جلسه، مغز وی از حالت خمودگی و افسردگی خارج گردد و خلق وی به خلق عادی تبدیل شود.

_نویسنده: دکتر پرویز علی وردی (روانپزشک)

-تلفن وقت دهی ۸۸۵۵۶۹۴۶ ( از مشاوره یا پاسخ از طریق تلفن معذوریم)

33 Comments

  1. به نام خدا
    با سلام ، جناب آقای دکتر پدر بنده فردی شکاک عصبی و خشن به شدت بد دهن است و دست بزن دارند. مادرم با همه این شرایط با پدرم ساخت تا کانون خانواده از هم نپاشد با اینکه ما جو خانوادگی گذشته و حال خیلی بدی رو داشتیم و داریم .
    مشکل بنده برادرم هست.ایشون ۲۸ سال سن دارند– مجرد و بسیار پسر باهوش و باسوادی هستند. ایشون از کودکی ناخن می جویدند و بسیار گوشه گیر بودند .تقریبا دوستی ندارند؛ وقتی عصبانی می شوند یا وسیله منزل را می شکنند یا دست درازی می کنند. معتاد به سیگار یا چیزی نیستند چون تقریبا همش تو خونه اند. حدود سه سال قبل ایشون شروع کردند به سوءظن نسبت به آدما، همسایه ها، دقیقا همانند پدرم .. بعد کم کم این حرفها تبدیل شد به هذیان ( حرفایی مثل اینکه من ذات آدم هارا میبینم -من پاکم- من با عالم بالا ارتباط دارم –بمن الهام می شه قراره اتفاق بد یا خوب بیفته- قراره از فضا بدنبال من بیایند) و..فقط شبها و روزها پای کامپیوتر بودند تا جایی که دیگر حدود چند روز بی خواب شده بودند و این حملات به اوج خودش رسید.
    ایشون رو به بیمارستان روانپزشکی بردیم. پدرم اجازه نداد در بیمارستان بمانند و ایشان را با وجود مخالفت پزشک که طول درمان کامل نشده به خانه آوردند . تو این مدت قرص هایی مثل دپاکین و … مصرف می کردند. تقریبا همیشه فردی استرسی پرخاشگر بودند اما این سوء ظن ها و هذیان ها و حرف های بی ربطی که می زنند در سه سال اخیرمدام شدت می گیرد و کاهش میابد . گاه می خنده گاهی بیخود عصبانی میشه و فحش های رکیک می دهد. مدام راه میره در خانه و می گوید که همه ادرم ها فامیل و همسایه ها قصد اذیت کردن من را دارند. بنده واقعا می خواهم که برادرم حالش خوب شود اما چون پدرم همکاری نمیکنه او روز بروز بدتر میشود و ما شاهد از بین رفتنش هستیم .این قرص های خواب آور و … هم کاری را از پیش نمیبرد./ به نظر شما ابتدا او را پیش متخصص مغز و اعصاب ببرم یا روان پزشک یا متخصص اعصاب و روان؟
    ممنونم

  2. سلام آقای دکتر مادرمن ۵۲ سالشونه و ۱۵ ساله قرص اعصاب استفاده میکنه داییم ها هم قرص اعصاب مصرف میکنن مادرم از قرص هاش خسته شده
    به نظر شما برای ترک قرص هاش پیش روانپزشک مراجعه کنه یا روانشناس؟

  3. سلام.دکتر میشه به جای سرترالین، آسنترا رو خورد؟و این که میشه نصفش کرد آسنترا رو اینجوری ارزون تر در میاد؟نصف دیگش خراب نمیشه
    خواهشا لطف کنید جواب بدید ممنون

  4. سلام آقای دکتر
    کاهش مصرف دوز دلوکستین بصورت باز کردن کبسول آن و کم کردن دونه های ریز داخل ان متد مناسبی هست.؟
    من تو یکی از سایت های خارجی خونده بودم که کاربرای اون سایت خودش مصرف کننده بوده و باتوجه به قدرت قرص و کاهش ضریب احتمال withdrawl این متد را بیشنهاد کرده است.
    ممنون از شما

  5. سلام جناب دکتر.
    یه سوال برام پیش اومده.
    ممکن هست محبت کنید بگید کدوم اختلالات شخصیت و روان هستن که هنوز درمان ناپذیر هستن؟
    درسته که سایکوپاتی یکی از اون اختلالات درمان ناپدیر هست؟
    اختلال شخصیت مرزی چطور؟

  6. سلام آقای دکتر
    من پسرم.مجردم و۲۴ سالمه.
    شخصیت من طوری بود که از کودکی خیلی خجالتی و مضطرب بودم.هنیشه بیش از خد نگرانی داشتم.تا اینکه تو یک سال اخیر بدنم تنش ها و گرفتگی های شدیدی رو تجربه کرد که بعد از انجام آزمایش های مختلف پزشکی و نهایتا ارجاع به روانپزشک مشخص شد که این علایم بیشتر بخاطر اضطراب بوده است.من الان نزدیک یک ساله که قرص مصرف می کنم و بسیار خوب تونسته علایم فیزیکی و تنش های منو کنترل کنه.اما بعضی اوقات که دراثر فشار شغلی یا مشکلات خانوادگی فشار روم زیاد نیشه. تا حدودی بدنم و عضلاتم سفت میشه تو حین اضطراب و بعدا هم تاحدی دچار ضعف.البته من از قرص راضی ام.بیشتر موقع استرس زیاد بدنم دچار این حالت میشه.برای برطرف شدن این مشکل چه کار باید بکنم.و اینکه بعد از کنار گذاشت داروها اضطراب قبلی ام بر نی گرده یا نه؟
    با آرزوی سلامتی برای شما

    • افرین که مراجعه کردی و خودتو درمان کردی
      حالا کنار دارو،روشهای ارمیدگی یا ریلکسیشن رو یاد بگیر

  7. سلام روزتون بخیر
    کار من طوریه که درطول روز باید سیستم های بانک رو بررسی کنم که مبادا خللی در ارئه سرویس ها مرتبط با مشتریان ایجاد شود و این معمولا بهم اسنرس وارد می کند.با اینکه به شغلم علاقه مندم اما مجبورم استرس رو گاهی اوقات تحمل کنم.به نظر شما این رویه در طول زمان موجب فرسودگی نم شود؟ و جهت کنترل بهتر این اوضاع چه شرایطی بیشنهاد می شود؟
    ممنون از شما

    • اینکه به کارتون علاقمندید خیلی خوبه و نکته ی ارزشمندیه،و همینطور به نظر میاد چون آدم دقیق و وظیفه شناسی هستید مقداری استرس برای درست انجام دادن کارها دارید که خب برای افراد کمالگرایی مثل شما طبیعیه
      دو تا مطلب
      یکی اینکه حواستون باشه بیش از حد لازم وقت و دقت و انرژی برای کارتون نگذارید و دچار وسواس نشید
      دوم اینکه در طول هفته فعالیتهای متنوع که بر خلاف شغلتون باشه یعنی جنبه فکری نداشته باشه انجام بدید تا به تعادل روانی برسید:بازی ،تفریح. ورزش ،سفر، آفرود،سیاحت ،زیارت،معنویت،رفاقت ..

      • چقدر جالب واقعا چ نکته ی مهمی رو فرمودید دکتر،تعادل ایجاد کردن در روان.من دارم کامنت های بیماران عزیز و میخونم و جواب های شما که واقعا در خودشون کلی مطالب اموزنده دارن،من خودم پنج سال ک تحت درمان هستم و در کل تا الان درصد قابل توجهی کسب بهبودی داشتم ولی قبل از اینکه بخوام شروع کنم ب خوندن مطالب ی بحث خانوادگی داشتم ک خیلی عصبیم کرده بود و شروع کرده بودم ب فکر و خیالای تباه و الکی و نمیتونستم متوقفش کنم ک با خوندن این مطالب و یکسری مطالب دیگه کلی ارامش خاطر و ارامش ذهن پیدا کردم.در اخر از خداوند برای شفای تمام مریضان طلب شفا و برای تندرستی هرچه پزشک با وجدان طلب رحمت دارم

  8. با عرض سلام و تشکر از مطالب مفید سایت و راهنماییهاتون,من خانمم و از کودکی یک حالتهایی داشتم و اینها همینطور ادامه داشت و مدام ترس و استرس از همه چیز مثل تاریکی,بلندی,جمع,در معرض دید دیگران بودن,مکانهای بسته,حتی بعضی بوها حمام,غروب,پاییز,زبان انگلیسی و…و حتی مثلا میخام به جایی تلفن بزنم یا تلفن جواب بدم حتی با افراد صمیمی و خیلی نزدیکم تپش قلب و خفگی دارم و چون به خاطر ترسهام از همه زندگیم عقب موندم کم کم وسواس و افسردگی بهش اضافه شد تا اینکه در ۲۷ سالگی اتفاقی افتاد که شوکه شدم و حالم دیگه اونقدر بد شد که ناچار شدم دکتر برم و دارو بگیرم تا الان که۳۳ سالمه داروهای مختلف مصرف م و مشاور هم میرم اما فایده نداشته.روانپزشک گفتن به خاطر شرایط خانواده و آشفتگیهایی که همیشه پدرم ایجاد کردن من آسیب دیدم و مشکلاتم چندلایه هست اول باید وسواس فکری و عملی و بعد پی تی اس دی و بعد فوبیا و پنیک من درمان بشه و اضطرابمم گفتن اضطراب منتشر هست.من به مشاورم گفتم برم تهران پیش یک روانکاو که روانکاوی بشم اما مشاورم گفتن ایران اصلا روانکاو واقعی نداره و روانکاوی قدیمی شده و کسی انجام نمیده و همه سی بی تی انجام میدن,درسته?آخه روانپزشکم گفتن تهران روانکاو داره.به نظر شما من باید بجز دارو از چه روشی استفاده کنم,روانکاوی موثرتره یا سی بی تی?من همه زندگیم مختل شده وافسردکم میگن چهره ت پر از اضطراب و غمه و این غم و افسردگی مانع انگیزه ت برا حرکت میشه.به نظرتون روانکاوی راه حل منه یا سی بی تی یا نروفیدبک?ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنین.داروهامم سیتالوپرام ,الپرازولامداروهام,تری فلوءوپرازین,دوکسپین.با تشکر

    • سلام
      در واقع شما همه ی انواع اضطرابی مثلGAD….OCD…PTSD. Phobia…panicرو دارید
      بنظر من سه روش ۱دارو درمانی ۲ سی بی تی ۳نروفیدبک و بیوفیدبک کمکتون میکنه

  9. با سلام .
    پسری ۳۲ ساله هستم که بیش از ۲۰ سال درگیر افسردگی و اضطراب و استرس در درجات مختلف بوده ام و بارها به خواست خودم تحت درمان قرار گرفته ام اما اثر درمان داروئی و گاهاً غیر داروئی بسیار جزئی و گذرا بوده و مغز من به آن روش ها عادت میکند.
    چند سالی تمامی درآمدم رو اختصاص به درمانم دادم اما نتیجه این ها تشدید افسردگی و اضطراب هایم شد و اکنون در مضیقه مالی هم قرار گرفته ام که خود مزید بر علت وخامت حالم شده است.
    چطور می تونم از شما کمک بگیرم ؟

    • همونجا تو اراک از روانشناسها و روانپزشکها کمک بگیرید.ما همه یک درس رو خوندیم ،هرچی اونا بلدن ما هم همونو بلدیم و هرچه ما بلدیم اونها هم بلدن
      در کلاسهای روانشناسی شرکت کنید

  10. سلام…به نظر شما این بیماری ها خوب بشو هست من که برای دخترم خیلی خیلی نگران هستم خودم هم نمیدونم نام بیماریش چیه….دکتر میگه اضطراب و افسردگی داره…تا کی باید دارو بخورن …هر دارویی هم که میخوره یک سری عارضه براش پیش مییاد هنوز سنی هم نداره ۱۳ ساله است

  11. سلام آقای دکتر آیا یک بیمار اسکیزوفرنی میداند که بیمار است میگن که کسی که اسکیزوفرنی داشته باشد نمی داند که توهم و هذیان دارد و اگر بفهمد که توهم دارد و هذیان دارد دیگر بیمار نیست آیا درست است و هچنین بیمار پارانویا سوال دوم این که گعته میشود اگر فردی ۹۹ درصد باور غلطی و وهمی داشته باشد ولی یک درصد بفهمد که شاید باورش غلط و اشتباه باشد بازهم جنون و اسکیزوفرنی ندارد و هم چنین پارانویا می گویند او دچار وسواس فکری شدده است ما یک نمونه از ابن فرد را در فامیلمان داریم اون جوری که خودش میگفت مدتی خیال میکرده و در خیالات خودش بوده و زیاد در خانه می نشسته و پدرش پارانویا داشته تحت تاثیر خیالاتش و پدرش قرار گرفته و توهم زده بعد از مدتی بهش اضطراب شدید دست میدهد و میفهمد که توهم زده و با عقلش سازگاری ندارد اون خیالات و تصوراتی که داشته ولی یک نوع تردید همراهش هست که خودش می گوید نمی داند که چیست آن تردید و می گوید وقتی آن توهمات سراغش می آید اضطراب بهش دست میدهد دکترش گفته که جنون و اسکیزوفرنی و پارانویا ندارد بلکه وسواس فکری دارد می خواستم بدونم در مورد سوالاتم و همچنین اون فردی که من بهش اشاره کردم که آیا واقعا ان فرد چه بیماری دارد ممنون میشوم اگر جواب سوالم رابدید

    • بله بحث جالبیه…بینش یا بصیرت به بیماری چندین سطح داره که در کتابهای روانپزشکی ،توضیح داده شده
      اینا بحثهای تشخیصیه ولی از نظر درمانی حای نگرانی نیست چون اغلب روانپزشکها (ی با تجربه)نسخه ی ترکیبی میدن یعنی هم برای وسواس هم برای سایکوز بطور همزمان دارو میدن تا چیزی رو از دست نداده باشند

  12. باعرض سلام آقای دکتر به نظر من بیماری های روحی روانی مشکل اساسی ان ها ذهن است منظور از ذهن همان خودآگاهی ما و ناخوآگاه ما هم ذهن خود آگاه و هم ذهن ناخود آگاه اگر انسانی از ضمیر ناخود آگاه خود به خوبی مراقبت کند به نظر شما آقای دکتر یه هیچ بیماری روحی و روانی دچار میشود هر چند که اکثریت مردم جهان از ضمیر ناخود آگاه خود بی خبرند ضمیر ناخود آگاه به واسطه ی حواس پنج گانه و هر رشته ی فکری ما کنترل میشود وبرنامه ربزی میشود مثال اگر فردی حادثه دلخراشی در زندگیش رخ داده مثلا مرگ یکی از عزیزانش که ضربه ی روحیه بزرگی به او وارد کرده است وگر بتواند فقط به مدت چهار ماه ضمیر ناخوآگاه خود را به وسیله ی ضمیر خود آگاه خود کنترل کند و حواس پنج گانه آن موقع است که هیچ مشکل روحی و روانی نخواهد داشت ولی متاسفانه پزشکان ما هیچ اعتقادی به قدرت ضمیر ناخود آگاه ندارند و فقط دارو تجویز میکنند به نظر شما بنده درست میگویم یا اشتباه هر چند که بنده به دارو نبز معتقد هستم خصوصا بعضی بیماری ها از جمله پارانویا و اسکیزو فرنی ولی به این جمله معتقد هستم . ذهن ناخودآگاه شما موجب می شود همه ی گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای زیر بنایی شما هماهنگ است .
    ذهن ناخودآگاه شما بسته به اینکه چگونه آنرا برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد .ه

      • سلام اقای دکتر خسته نباشید ببخشید پدر من ۶۱ سالشه و از جوونی تا الان بیماری صرع داره و قرص فنی تویین مصرف میکنه تقریبا دوسه سالی هست که وقتی تو خواب تشنج میکنه بالای ۴ بار نهایتا تا ۷ بار میشه پشت سر هم بعد تشنج بالا یکی دوروز توهم میزد بعد خوب میشد تقریبا دو هفته پیش تشنج کرد ۵ بار و خیلی شدید دچار تشنج شد و ۵ بار دست به خودکشی زد ک بهش رسیدیم حدودا ۴ روز بستری شد بخش اعصتب و روان ولی اونقد بیمارا میزد و بی تابی میکرد ک صداشون دراومده بود و مرخصش کردیم دکتر بهش قرص گاباپنتین ۳۰۰ و بوسپیرون و ریسپریدون و بی پریدین و فنی تویین و دپاکین ۵۰۰ و سرمنتا ۱۰۰ براش تجویز کرد الان یک هفته هس که داره مصرف میکنه تو این یک هفته دست به خودکشی نزده اما هنوز گاهی وقتی توهماش داره و تو این عالم نیست دکتر گفت یکماه استفاده کنه خوب میشه بعد یکما بیاد پیشم خواستم بدونم واقعا امکانش هست که خوب شه؟؟؟؟

        • ایشون یک مورد بسیار شدید بیماری روحی روانیه
          دارو با دوز بالا و بستری همیشه لازم داره
          پزشکشو هیچ وقت عوض نکنید و نظر پزشکان دیگه رو نخواهید تا به نحوه ی درمان ایشون مسلط باشه

  13. خیلی ممنون که وقتتان میگذارید وسایتتان خیلی مفیدهست وکلی اطلاعتمان بیشترمیشه وهمان چندخط راهنمایی ومشاورتون هم خیلی کمک میکنه وفقط دعا میتوانیم بکنیم خداخیرتون بده ببخشیدیکم طولانیه عذرمیخام،یک سوال درموردداروها خواهرمن به دلیل وسواس فکری وعملی که انجام میدادحالاجستجوزیادکردم شایدنوعش جبری هست به روانپزشک رفتیم وضعیت کلی خواهرم اینطوربودهفده سال داردویک دخترکاملاپاک،ساده وزودتاثیرپذیراست به خاطراشتباهات نوجوانی با چندپسرحرف زده وشایدطبیعی یااشتباه باشه بایکیشون یکبارنامه انداخت خانه ماومادرمن گفت این بچه وساده بوده ومزاحم مانشوواونم چهارسال است ازش خبری نیست وخواهرمن امسال کنکوردارد وبه شدت درس میخاندبه طوری که روزاحتی درحمام هم درس میخوندولی وسواس هاوترس هایی به مرورازخودش نشون میدادوخیلی پشیمان بودبه خاطرگذشتش مثلا اوایلش زیادشدت نداشت ودرها رو کنترل میکردیا قفل دراتاق یاترس از شی یاآشغالی جلوخانه ماکه نکنه بازنامه هست تا اینکه این هفته دیدیدم این شدیدترشده ودراتاق خودرابعدازبستن چندین باربارکنترل میکند سوال کردم جواب دادچون سیمکارت ومموری های آن زمان دراتاق است من این حساسیتودارم ومابه زورگفتیم قبول کردکه اونارو کلا بشکنیم تاشایدحساسیتش بیادبیرون ولی بدترشد ووقتی درس میخاندمیبینیم باخودش زودزود زمزمه میگه “سیمکارت شکسته شدمموری شکسته شد من هیچ مشکلی ندارم” بردیم دکتراینارونوشت:آسنترال۱۰روزی نصف-پرمنادول-متافزین۲-لورازپام روزی۲ وضعیت خواهرمن چطوراست آیاهمیشه بایدقرص بخورد؟این قرصهاعوارض یااعتیادندارن چون دکترش گفته فعلایک ماه آیابااین وضعیت خواهرمن درعرض یک ماه خوب میشه داروهاقطع شدبدترنمیشه؟خیلی نگرانم میترسم به خاطردارو بمونه خونه ازدواج هم نتونه بکنه توسایتهای دیگه خواندم یکی ازدرمان های وسواس مواجه با اون ترس هست حالااین ترس ماقابل مواجه نیست خودمان هم هرچقدرمیگیم حساس نباش مهم نیست این زمزمه رانگو بیچاره باماعهدهم میبنده نگه ولی بعدازمدتی ازماخواهش مبکنه که یکبارهم بگه وتمام کنه وانگاراحساس راحتی موقت میکنه وقتی میگه ووقتی مامیگیم نگومهم نیست میگه انگاریکی ازتوی بدنش میگه بازبگو ووقتی نمگه مثل تهوع حالش بدمیشه گریه میکنه که بزاریم بگه واین روال ادامه داره بااین وضع یک ماهه خوب میشه دارو روبذاره کنار؟

    • یکماه که زوده،ولی انشالا بتدریج خوب میشه.مواجهه فقط عملی نیست،گاهی بصورت ذهنی انجام میشه،حتما یه روانشناسی که رفتار درمانی بلد باشه ببریدش

  14. سلام. آیا ect در درمان افسردگی و اضطراب تاثیر دارد؟ من مدتی پیش به درخواست پزشکم بستری شدم برای چندین جلسه شوک درمانی. اما به دلایلی و با دیدن بیمارانی که به فاصله چندین سال و چندین بار شوک درمانی شده بودند اما بهبود نیافته بودند. توی اون برهه از زمان کلا داروهای من تغییر کرد به ونلافاکسین، والپروات، کلردیازپوکساید….من به داروهایی که بر سروتونین و نوراپی نفرین تاثیر میگذارند پاسخ نمیدم یعنی خلق و خوی افسردگی و تمایل به خودکشی پیدا میکنم. اما توی بیمارستان متاسفانه کسی توجه نمیکنه که بیماری که سالهاست داروهای متعددی امتحان کرده خیلی بهتر واکنش بدن خودش رو به هر دارویی درک میکنه. ضمنا شوک درمانی عوارضی کوتاه مدت فراموشی و سردرد داره، که تا یک روز یا حتی بیشتر گیجی داره اما پرسنل بیمارستان به دروغ به من گفتن که با استامینوفن قابل درمانه. اما من به شخصه شاهد بودم که جز این بود. و همین مسائل باعث شد افسردگیم بیشتر بشه و بدون شوک درمانی و عدم رضایت پزشک بیمارستان ترخیص بشم.پزشکی که با بیمار تعاملی نداشته باشه و صرفا فکر کنه تجویزش بهترین تجویزه از نظر من هیچ کمکی به بیمار نمیکنه بلکه شرایط اون رو وخیم تر میکنه. ممنون

    • سلام .شوک درمانی عالیه و عوارض دراز مدتش از دارو کمتره
      در ضمن اگه سروتونین و نوراپی نفرین حذف کنیم که دیگه هیچ دارویی نمیمونه

Comments are closed.