آیا بیماریهای اعصاب و روان درمان قطعی دارند؟

روانکاوی

هر چند صحبت از قطعی بودن همه ی انواع بیماری های اعصاب و روان خصوصا آن گروه از اختلالات که ماهیت ارثی و تباه کنندگی(مانند بیماری اسکیزوفرنی ) دارند چندان واقع بینانه نیست ولی به نظر می رسد  بسیاری از بیماریها و اختلالات شایعتر، همچون اختلالات افسردگی ،اضطراب،وسواس و …..چنان که بیماران دستورات پزشک خود را در مورد مصرف صحیح دارو به میزان تجویز شده و برای مدت زمان تعریف شده، به طور کامل اجرا نمایند و همچنین اگر بیماران برای درمان اختلالات خود، علاوه بر درمان دارویی از سایر روش های غیر دارویی نیز بهره گیرند و آنها را به طور موازی اجرا نمایند و حتی المقدورتغییراتی در سبک وسیاق زندگیِ(  life style )خود بعمل آورند،در آنصورت بهبود ِ حداکثری،دور از دسترس نیست.

درمانهای دارویی :علم روان پزشکی به کمک فارماکولوژی(گنجینه ی دارو شناسی) ِ وسیعی که دارد از ابتدا تا کنون روز بروز در حال پیشرفت و معرفی ِ داروهای موثرتر و کم عارضه تر بوده است.داروهایی که در عرض صد و پنجاه سال گذشته امید اول ِ بهبود و شفای ِذهن های گرفتار در رنج و آسیب  بوده اند و الحق و انصاف که باید دست همه ی کسانی که در اکتشاف و پدیدآوری ِ این داروها که گاهی معجزه آسا موثر بوده اند را بوسید. این داروها انواع و دسته های بسیار متنوعی دارند که باید در جای خود به بررسی و معرفی آنها پرداخت و خوشبختانه روانپزشکان ِ ما با ظرفیت موجود دارویی کشور با درایت و هوشمندی به تجویز آنها مشغولند و البته همچنان در انتظار ورود داروهایی موثرتر  با عوارض جانبی کمتر نیز می باشند.

 – اما درمان های غیر دارویی را می توان به این دو دسته کلی تقسیم بندی کرد :

الف ) درمان های روانشناختی

ب ) درمان های تکنولوژیک

الف – درمان های روانشناختی

درمان های روانشناختی شامل روش هایی می باشند که بر اساس تئوری ها و دانش گسترده روانشناسی پایه ریزی شده اند و شامل موارد زیر است :

۱ ) روانکاوی یا درمان روان پویشی

روانکاوی
روانکاوی

 

در این روش بوسیله ارجاع به گذشته و دوران کودکی بیمار و یافتن احساسات اولیه وی نسبت به افراد مهم زندگی خود  (همچون پدر و مادر ) و همچنین بررسی مکانیسم های دفاعی  که به طور ناخودآگاه از وی سر می زند، ریشه مشکلات و ناکامی های روانی فرد مورد کنکاش قرار گرفته و با دادن آگاهی و بینش به وی ، ظرفیت او را برای تحمل رنج و ناکامی بالا می برد.

به نظر می رسد که این روش صرفا برای افرادی به کار می رود که دارای سطح بالایی از هوش (IQ)و تحصیلات بوده  و همچنین قابلیت درک مفاهیم عمیق روانشناسی را دارا باشند و با آگاهی از مشکلات خود ، دچار تشدید اضطراب درونی و یا آشفتگی و فروپاشی روانی نگردند.
-هر چند وقتی ما به مراجعین این روش را توضیح و سپس پیشنهاد میدهیم،آنها در وهله ی اول بسیار مشتاق و شیفته ِ اجرای این سبک درمان که در بین مردم بنام “روانکاوی” مشهور است می گردند ولی در عمل، تعداد افراد بسیار محدودی از مردم (شاید کمتر از نیم در صد آنها ) این جلسات را ادامه میدهند که یکی از دلایل  آن زیاد بودن تعداد جلسات برای مدت طولانی وبالتبع هزینه ی بالای آنها می باشد .بعلاوه این روش  نیاز به صبر و حوصله ی فراوان برای حرکت تدریجی به سمت کسب آگاهی و شناخت ریشه ی ناخودآگاه اعمال و رفتار فرد  دارد که این کار عملا  در حوصله اغلب مردمی  که در دنیای پرمشغله و پرشتاب امروزی گرفتار شده اند ،نیست.

۲ ) درمان های شناختی و رفتاری

درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری

در این روش، به جای تاکید بر ناخودآگاهی فرد و گذشته وی، بر وجه آگاه شخصیت او و شرایط اش در زمان و مکان حاضر تاکید می گردد.

تصحیح باورهای غلط و خطاهای ذهنی و افکار ناکارامد و همچنین ، ارائه تمرینات و تکنیک های عملی برای مقابله با آنها و نیز اجرای بعضی دستورات به صورت رفتاری مانند مواجه شدن با عامل استرس زا و یا آموزش رفتارهایی برای مقابله با استرس و کسب آرامش، از شایع ترین روش های درمان های شناختی-رفتاری محسوب می گردد.

به نظر می رسد که اینگونه از درمان ها که تحت عنوان CBT (درمان شناختی-رفتاری) معروفند، بخاطر۱- تعداد جلسات کمتر،۲- هزینه ی  کمتر ۳- سادگی و راحتی بیشتر برای فهم منطق درمان ۴- تعداد بیشتر درمانگران و مراکز مشاوره ای که به این سبک کار می کنند۵- پیچیده و تئوریک نبودن بلکه کاربردی بودن  آن ۶- و سرانجام رسیدن سریعتر به درجات رضایت آمیزی از بهبود ، در بین مردم ما از قابلیت اجرای بیشتری نسبت به درمان روان تحلیلی(روانکاوی) برخوردار باشند.

شاید انواع دوره ها و کلاسهای آموزشی که خوشبختانه این روزها بسرعت توانسته اند مفاهیم ِ گسترده و غامض ِ روانشناسی را بصورت شیرین و قابل فهم  در بین عموم مردم ایران منتشر کنند را  با کمی اغماض،بتوان از زیر شاخه های مکاتب  شناختی رفتاری محسوب کرد.بعضی از این مکاتب و سبکها بدین قرارند:


۱-تحلیل رفتار متقابل(TA) 
۲- آموزش مهارتهای زندگی

۳- آموزش فرزند پروری

۴-واقعیت درمانی (نظریه انتخاب)

۵- مدیریت اضطراب و استرس

۶- مدیریت خشم 

ب ) درمان های تکنولوژیک

درمان تکنولوژیک
درمان تکنولوژیک

 

در این دسته از درمان ها، با استفاده از ابزارهای مدرن تکنولوژیک به مقابله با بعضی از انواع محدود تر از اختلالات پرداخته می شود. از مزایای این روش ها ۱-نداشتن عوارض جسمانی که در مصرف داروها ممکن است دیده شود  ۲-  عدم نیاز به بالابودن سطح آگاهی ویا داشتن هوش بالا ۳-قابلیت اجرا بر روی کودکان و حتی افراد تحصیل نکرده  می باشد و از معایب آن، هزینه بالای اجرای بعضی از آنها می باشد.

درمان با دستگاه نوروفیدبک   (neurofeedback)که در کاهش علائم بیش فعالی کودکان و همینطور، اختلالات اضطرابی بزرگسالان کاربرد دارد، از مهم ترین نمونه های درمان تکنولوژیک است.

تحریک مغناطیسی با مغز (TMS) نیز یکی از این روش هاست که مخصوصا برای درمان اختلال افسردگی، در عمل امتحان خوبی را پس داده است.در این روش که نیاز به بستری شدن بیمار در بیمارستان ندارد، بیمار در حالت کاملا هوشیار قرار دارد و بوسیله یک وسیله ای که از خود امواج مغناطیسی (ونه امواج برقی) ساطع می کند، بخشی از نواحی مغزی وی مورد تحریک واقع می گردد تا به تدریج در طی ۱۵ الی ۲۰ جلسه، مغز وی از حالت خمودگی و افسردگی خارج گردد و خلق وی به خلق عادی تبدیل شود.

_نویسنده: دکتر پرویز علی وردی (روانپزشک)

-تلفن وقت دهی ۸۸۵۵۶۹۴۶ ( از مشاوره یا پاسخ از طریق تلفن معذوریم)

36 Comments

  1. سلام دکتر.وقتتون بخیر
    من ۱کی از نزدیکانم رفتارای عجیب و غریب انجام میداد.جوری که همیشه بهش میگفتم تو چرا نرمال نیستی
    ۱مدت در مورد رفتاراش تحقیق کردم و متوجه شدم که این آدم اختلال در عملکرد عصب شناختی داره.
    ۱کی از دستاش خیلی کم میلرزه
    تو راه رفتن ۱دفه مثلا میخوره به جایی
    رانندگی که افتضاح میزنه به همه جا
    و اینکه جملاتشو نمیتونه کامل ادا کنه میمونه توش
    یا باید مکث کنه واسه کلمه ای که میخواد بگه
    یادمه خودش ۱بار دتشت تعریف میکرد که ام آر آی داده و مغزش سلول محافظتی نداره
    خواستم بدونم میشه بهش کمک کرد؟
    آیا بیفته دنبالش میتونه درمان کنه؟

    • خب اگر یک نوع اختلال حرکتی در سیستم اعصاب حرکتی داشته باشه باید زودتر تشخیص داد تا گسترش پیدا نکنه
      به دکتر مغز و اعصاب فقط مراجعه کنید
      نه روانپزشک و نه روانشناس

  2. آقای دکتر خواهشا به دادم برسید، آقای دکتر من یه مشکلی دارم که تو قسمت کتف و پا و گردنم یه نوع بیقراری حس می کنم که نمی دونم چجوری توصیفش کنم، فقط می دونم که گاهی انقدر شدید میشه که به خودم می پیچم ولی نمی تونم بهتون دقیقا توضیح بدم که چی هست، داروهای قبلی که مصرف کردم هالوپریدول و بعدش ریسپریدون و حالا هم ترانکوپین و بوسپیرونه ولی انگار نه انگار، آقای دکتر مخصوصا شب ها موقع خواب واقعا عذاب می کشم و تا پاسی از شب باید پاهامو تکون بدم، تو اتوبوس که می شینم یک لحظه هم نمی تونم گردنم رو ثابت نگه دارم و همه ش باید تکونش بدم انقدر نمی دونم این چه دردیه که افتاده به جونم یه جور تیکه ولی از داخل بدنم هی ماهیچه هام منقبض میشه سندرم پا و کتف و گردن بیقرار دارم، آقای دکتر ریشه این مشکل آخه چیه . ممنونم از شما

    • در زمینه ی بیقراریهای بدن بهتره توسط یک پزشک مغز و اعصاب با تجربه و یا پزشکان عضو هیئت علمی دانشگاه ها ویزیت بشبد
      انشالا درمان خودتونو پیدا میکنید.جدیدا بعضی داروها مانند پرامیپیکسول و داروهای ضد پارکینسون و یا داروهای ضد صرع هم برای اینجور اختلالات استفاده میشه
      داروی پیموزاید هم ممکنه کمک کننده باشه

  3. سلام خسته نباشی اقایه دکتر من‌واسه گواهی نامه اقدام‌کردم‌.ولی‌چون رویه ساعد دستم‌چنتا‌جایه تیغ بود ردم‌کردن و فرستادن کمیسیون اعصاب و روان.یک‌بار کمیسیون رفتم‌و‌نمیدونم چرا ردم‌کردن بعد بهم یک‌سال طول درمان دادن از مهر ماه ۹۸ بهمیک‌سال دادن .ولی‌من‌تازه اقدام کردم‌چون‌شهریور ۹۹ اعزامه خدمتم.به نظرتون ۵ ماه تحت درمان باشم بعد از دکتری ک مراجعه کردم اگه‌حالم خوب بود میتونم بگم از مهر ماه ۹۸ نانه بده ک تا شهریور ۹۹ بنده تحت درمان بودم؟؟؟
    ممنون‌میشم‌کمکم کنین

  4. سلام.دخترم سال ۹۵دچار بدبینی شد.فشار کنکور باعث این امر شد.داروها را خودسر قطع کرد.دو هفته روزبه بستری شد.بعد بردیم آتیه دپاکین و داروهای دیگردادند، حالش رو بهبهبود بود تا دی ماه امسال که واحد های بیشتری انتخاب کرد و پروژه داشت. علائم بدبینی و فراربه خاطر ترس از کشته شدن و… داشت که الان ۱۱ روز بیمارستان رازی بستری شده است.دی ماه شش بار شوک گرفته بود
    نگران آینده اش هستم. آیا خوب می شود؟ دپاکین، ترانکوپین، کلونازپام میدهند و آمپولی که هفتگی میزنند. گیج وخواب آلود است، تلوتلو میخورد و صحبت کردنش سنگین شده. دوز داروها زیاد نیست؟ این حالات رفع می شود؟
    خلاصه کردم، ممنون میشم پاسخ بدهید

    • انشالا بهتر میشه.یک پزشک .سعی کنید یک پزشک همیشه ایشونو ببینه.تو همون رازی یا روزبه.حای دیگه نبرید.هی دکتر عوض نکنید.اگر پزشکش ثابت باشه بالاخره داروها رو به تعادل میرسونه تا عوارض نداشته باشه.اخه آتیه برای چی بردید.یه همچین مریضی سختی اونجور جاها یا توی مطبهای ماها قابل درمان نیست.فقط تو بیمارستان.یا پیش پزشکی ببرید که توی این بیمارستانها هم کار میکنه.ثابت بودن پزشکش برای دختر شما که بیماری مزمن و همیشگی داره ضروریه

        • بعضی بیماریها رو باید باهاشون کنار اومد و بعضیها رو میشه بهشون غلبه کرد.اتفاقا تعداد بیماریهایی که فقط میشه کنترلشون کر بیشتر از بیماریهاییه که به اصطلاح درمان قطعی دارند.الان خودمن عینک به چشمام دارم.این یعنی با بیماری خودم کنار اومدم.بعضیها بیماری فشار خون دارند و سعی میکنن غذای شور نخورن.عده ای مرض قند دارند و رژیم سفت و سخت دارند.عده ای مشکلات دیسک کمر دارند و باید جور خاصی راه برند و بنشینند،باید رانندی طولانی نکنند.شما هیچ آدمی رو پیدا نمیکنی یه بیماری مزمن نداشته باشه.عده ای بی دلیل دچار حملات پانیک میشن و تا آخر عمرشون درگیرند.خیلی جاها نمیرن.هواپیما سفر نمیشن.قدرت ریسک پذیریشون کم میشه.محتاط میشن…هر کسی با یه بیماری یا ضعف در بدنش درگیره.خیلیها دچار افزایش وزن هستند و هیچ جوری نمیتونن حریفش بشن
          پس باید به جای فکر ریشه کن کردن بیماری که یک فکر غیرواقع بینانه ست و اغلب جوانهای زیر ۳۰ سال دنبال یک همچین چیزی هستند،دنبال تحت کنترل در اوردن بیماریها باشیم.این به معنای ناامید شدن نیست.

  5. سلام.دختر من سالی که کنکور داشت، بیش از حد معمول درس میخواند چون سال سوم به خاطر المپیاد دربعضی کلاسها حاضر نشد و برای جبران بیشتر از بقیه بچه ها برای درس خواندن وقت گذاشت.در ضمن خیلی باهوش و بااستعداد است و دبیرستان فرزانگان میرفت.دچار حالات بدبینی شدید شده بود. به دکتر مراجعه کردیم وقرص داد.کنکور داد و علم و صنعت قبول شد.بعد از چند ماه خودسرقرصهارا قطع کرد.اینبار علاوه بر بدبینی میخواست از خانه فرارکند چون فکر میکرد ما قصد کشتن او، یا تحویل دادن به پلیس داریم.بیمارستان روزبه بستری کردیم، از آنجا بیرون رفت و کنار در بیمارستان پیدایش کردند، ترسیدم دوباره فرار کند و بلایی سرش بیاید.سال۹۶بود.به دکتر رستمی مراجعه کردیم داروها را تغییر داد و آمپولهایی هم تجویز کرد که بتوانیم در خانه نگه داری کنیم. خیلی سخت بود. چون بیست و چهارساعته به فکر خودکشی و فرار بود. تا کم کم بهتر شد.دپاکین و ترانکوپین از داروهایی بود که در آن زمان حالش را بهتر کرد.
    تا چند ماه پیش که حالش بهتر شده بود، دکتر کم کم دپاکین را قطع کرد و داروی جدیدی داد که دخترم از خوردنش امتناع کرد، البته به دکتر اطلاع دادیم.
    چند ماهیی با ترانکوپین ادامه داد و حالش ظاهرا خوب بود و در مراجعه به دکتر یک قرص از
    سه تا ترانکوپین کم شد و دزی پرامین صبحها اضافه شد. ودکتر اجازه دادند به صورت عادی انتخاب واحد کند. چون قبلا تعداد واحد کم انتخاب میکرد.
    تا اواسط ترم که وارد پروژه ای شد که برایش سنگین بود و به شدت احساس مسؤولیت میکرد که وظایفشرا انجام دهد.کلا شخصیتش این طور است که کارها را کامل و بی نقص انجام دهد و کمال گراست.
    دی ماه حالاتی از بدبینی در او دیدم و به دکتر ایمیل زدم که گفتند یک قرص ترانکوپین اضافه شود.یک شب قرص اضافه کردم که روز بعد حالش بدتر شد و قصد داشت از بالکن فرار کند چون ما در را قفل میکردیم.به بیمارستان روزبه بردیم و بستری شد. چند روز بعد از من تواستند همراه او در بیمارستان بمانم تا فرار یا خودکشی نکند. شوک درمانی شروع شد. بعد از جلسه ی دوم آرام شد و فرار نمی کرد. من ده روز همراهش ماندم تا بعد از شوک پنجم که با رضایت شخصی به خانه بردم چون جو بیمارستان مناسب نبود و نظارت خوبی نداشتند ترسیدم معتاد بشود.شوک ششم هم مراجعه کردیم و حالش خوب بود.فقط ترانکوپین دادند. هفته ی بعد دوباره بدبینی پیدا کرد ولی مستمر نبود، چند ساعت بدبینی داشت دوباره خوب میشد.به دکتر رستمی مراجعه کردیم دپاکین و یک قرص ترانکوپین را اضافه کردند.دو روز بعد دوباره حالش بد شد و قصد فرار داشت. اورژانس او را به بیمارستان رازی بردند.
    الان ده روز است که آنجا بستری است دپاکین با دوز بالا می دهند و ترانکوپین و کلونازپام.
    هر وقت به ملاقات میرویم به شدت گیج و خواب آلود است.به زحمت و مثل معتادها حرف میزند، تلوتلو میخورد. به آنها گفتم، گفتند به خاطر داروهایش است.
    اینبار نمیخواهم قبل از درمان ترخیصش کنم. ولی نگرانم این داروها تأثیر بدی نداشته باشند. و در این بیمارستان هیچ چیزی در اختیار بیمار قرار نمی دهند و حتی وسایل شخصی را هم باید به پرستاری تحویل بدهند و وقتی چیزی میخواهد باید چند بار درخواست کند تا به او بدهند. خواستیم بیمارستان خصوصی ببریم ولی هزینه اش خیلی زیاد است.
    الان ۲۲ ساله است.نگران آینده اش هستم. آیا درمان قطعی می شود؟ این مقدار داروها روی کارایی مغزش اثر بدی نمیگذارد؟ اجازه بدهم در همین بیمارستان بماند؟
    ببخشید طولانی شد و خیلی ممنون از اینکه وقت میگذارید، چون دیدم مهربانانه به سؤالات پاسخ داده اید به خودم اجازه دادم که مزاحم بشوم. خدا خیرتان بدهد

  6. سلام خدمت شما جناب دکتر
    من در اقوام درجه یک خود بیمار اسکیزوفرنی دارم.
    تمایل زیادی به مهاجرت دارم؛ آیا احتمال دارد با مهاجرت کردن و قرار گرفتن در شرایط استرس من هم به این بیماری مبتلا شوم؟
    سپاس

    • اگر قرار بود اسکیزوفرن بشید با استرسهای دیگه هم دچار شده بودید تا حالا

      • تشکر فراوان از پاسخگویی شما🙏🏻
        حقیقتا با وجود مشکلات فراوان در زندگی اصلا فرصتی هم برای بیمار شدن نداشتم!
        بنده ۳۰سال سن دارم و در مطالعاتی که داشتم دیدم بازه زمانی ابتلا به این بیماری رو بین ۱۵تا ۳۵ سال ذکر کردند.
        این مساله یه مقداری نگرانی در من ایجاد کرده که خدای نکرده من بجای اینکه با مهاجرت به استقلالی برای خودم برسم بدتر باری بشم روی دوش خانوادم!
        البته در اقوام مثلا نوه خاله ام مبتلا به اوتیسم شدیدی هست و دختر دایی مبتلا به افسردگی و… هم داریم، یک مورد هم تجاوز به دخترعموی بنده که اونموقع ایشون ۳۱سال سن داشتند موجب شد ایشون دچار شک بدی بشن و حالا البته من بطور کامل درجریان ماوقع نیستم اما تا مدتی ایشون یه سری از علایم مشابه اسکیزوفرنی رو داشتند که خداروشکر با مراجعه به روانپزشک مشکلشون برطرف شد.
        عذرخواهی میکنم بابت طولانی شدن عرایضم.

  7. سلام اقای دکتر من بیماری اضطراب دارم میخوام باردار بشم ازشدت بدن درد رفتم دکتر دکتر بهم چند ماهه دارو داده اما فقط درد بدنم افتاده بیحال شدم لرزش دست گرفتم و دکتر هم تاکید کرده نوربیوفیدبک انجام بدم من هزینه ندارم هزینش بالاس نمیتونم انجام بدم توروخدا خیلی نا امیدم بدتر منزوی شدم بیام پیش شما درمانم میکنین با دارو من هزینه دستگاه ندارم

    • هزینه انجام نروفیدبک روهم داشتید کار خاصی برای شما انجام نمیده این روش.دارو مصرف کنید
      به دکتر سرحدی مراجعه کنید
      ۰۲۱۴۴۰۶۱۴۵۲

  8. باعرضد سلام وخسته نباشید
    اقای دکتر بنده تحت نظر پزشک در حال مصرف سرترالین ۱۰۰ هستم. ایا برای یک کنکوری تاثیر بدی روی حافظه میذاره؟

  9. باسلام .آقای دکتر یکی از عزیزانم به بیماری دوقطبی مبتلاست.یک سوال دارم که خیلی ذهنمو مشغول کرده.فرض کنیم یه نفر که میدونیم دچار توهم و هذیان در آینده میشه رو از بدو تولد در اتاقی ببریم که در اونجا صدایی نباشه.چشمای فرد بسته باشه و کلا اینکه هیچ حسی از حواس پنج گانه رو تجربه نکنه.حالا چطور ممکنه به توهم و هذیان دچار بشه؟منظورم اینه که این توهمات و هذیانها از تجربیات حسی ای نشات میگیره که در گوشه ای از ذهن خونه میکنه.وقتی فرد بیمار میشه ذهنش فریبش میده و از اون گوشه ی ذهن افکار به شکل هذیانی و توهمات بروز میکنند .درسته؟در باره ی عزیز خودم همیشه افکار هذیانی و توهماتش راجع به چیزهایی است که شنیده و دیده و خیلی مربوط به افرادیه که در زندگی گذشته بهش بدی کردند.

    • متاسفانه منظورتونو نفهمیدم
      ولی بنطر میاد شما نتونستید از نظر منطقی بیماری ایشونو بپذیرید .برای همین میخواهید این بیماری به رفتار دیگران ربط بدید.خیر این اختلال ریشه ی ژنتیکی قوی داره و ننیتونه فقط بخاطر مسائل محیطی بوجود بیاد

  10. سلام وقت بخیر
    من ۲۸ سال دارم و بخاطر شرایط و محیط زندگی استرس و تنش های زیادی رو تجربه کردم؛ با تجویز روانپزشک بمدت ۶ماه سیتالوپرام مصرف کردم و بعد بخاطر عوارض روحی و جسمی که داشت قطعش کردم. حس میکردم این دارو منو از حقیقت دور نگه میداره و مثبت اندیشی و خوش بینی بیش از حدی در من بوجود آورده بود که موجب شده بود تو روابط اجتماعیم بیش از حد اغماض و از خودگذشتگی و فداکاری و…. نشون میدادم. بخاطر احساس بی انرژی بودن و عدم تمرکز و بی انگیزه بودن و اینکه دیگه حاضر نبودم از دسته داروهای ضدافسردگی سروتونرژیک و… استفاده کنم، پزشکم ریتالین تجویز کردن.
    از طرفی مادرم، دایی و خاله ام مبتلا به اسکیزوفرنی هستند و مدتیه که ذهنم درگیر این مسئله است که مبادا من هم مبتلا بشم.
    ترس از این قضیه بطور مداوم برام عذاب آوره، احساس بی رغبتی زیادی نسبت به زندگی دارم و کوچکترین فکر منفی که از ذهنم عبور بکنه منو میترسونه که نکنه نشانه ای از شروع اسکیزوفرنی باشه
    نمیدونم این افکارم تا چه حد جنبه واقع بینانه داره و تا چه حد نگرانی من به جاست؟ و اینکه چه کاری از دستم برمیاد برای خودم؟

    • بنظرم شما یا باید دارو بخورید یا هفته ای یکبار به روانشناس مراجعه کنید
      انتخاب با شماست

  11. آیا خوردن همزمان ایمی پرامین و دوکسپین باهم سبب بروز مسمومیت دارویی و عوارض جانبی خاصی می شود؟
    ممنون از پاسخگوییتون.

    • چون جزو یکدسته دارویی هستند عوارض همو تشدید میکنن مثل خواب الودگی و خشکی دهان

  12. سلام
    اقای دکتر برای کسانی که زیاد فکر میکنن من یک روشی رو دیدم که مثلا میگن هر فکر و چیزی که هر لحظه میکنی بجای فکر کردن بیارش روی کاغذ و منم دارم این کارو مدتیه انجام میدم و حس میکنم یجورایی کمک میکنه تا فکرای الکی پایدار نباشن و تا روی کاغذ مینویسی انگار دیگه از ذهن خارج میشه. نظر شما در مورد این روش چیه تاثیر گذاره؟

    • بله در واقع احساسات نیمکره ی راست تبدیل به افکار منطقی در نیمکره چپ میشه و حال ادم بهتر میشه

      • سلام
        آقای دکتر پس این روش عملا درمان کنندست و به مرور زمان باعث میشه کمتر فکر های بیهوده کنیم یا اینکه فقط در همون لحظه که چیزی ذهنمونو درگیر کرد باعث میشه حال ادم بهتر بشه؟
        مرسی

    • اغلب داروهای اعصاب و روان میل جنسی رو کم میکنند …بهتره از مکملها یا از توصیه های طب سنتی استفاده کنید

  13. با سلام
    اقای دکتر توی کامنت ها که میخوندم به اینکه در کنار دارو درمانی برای افسردگی از ورزش هم استفاده کنیم اشاره کردید. من ۱ ماهو نیمه که دارو هامو شروع کردم و تصمیم گرفتم از فردا تایم غروب ۱ ساعت پیاده روی کنم تا خسته شم و خواب بهتری هم داشته باشم. ایا همین پیاده روی اون ورزشی که شما مد نظرتون هست رو برآورده میکنه یا نیاز به فعالیت سنگینتری هست؟
    ممنون

    • خوبه ولی منظورم فعالیتهای هوازیه مثل شنا دوچرخه بازی با توپ راه رفتن تند و دویدن که بدنبالش نشاط و سرزندگی خاصی میاره

  14. آقای دکتر خیلی تشکر میکنم که جواب سوال ها را درکمترین زمان ارائه میکنید.
    لطفا این سوال را نیز پاسخ بدهید.
    آیا یک خانم مبتلا به بیماری اعصاب ممکن است روزی خوب شود و مانند یک فرد عادی زندگی کند و بچه دارشود و خللی در زندگی اش ایجاد نشود.
    آیا ممکن است روزی نیاز به مصرف قرص های اعصاب نداشته باشد؟
    آیا ممکن است با ازدواج کردن و تحرک و تفریحات زندکی متاهلی بیماری افسردگی اش خوب شود؟

    • بحثی در روانپزشکی هست به نام پیش آگهی …یعنی اینکه اخر و عاقبت هر بیماری و فرد مبتلا به اون بیماری چیه؟و چقدر میشه به بهبود اون شخص امید داشت
      که پیش آگهی براساس فاکتورهای متعددی مثل نوع بیماری(مثلا آلزایمر،دوقطبی،پانیک،وسواس و…)سن ،جنسیت،تحصیلات،حمایت خانوادگی،وضعیت اقتصادی،سن شروع بیماری، تعداد دفعات عود،شدت بیماری،دفعات بستری،وحود بیماری همزمان جسمی و امثال اینها تعیین میشه
      که اینکار طبیعتا توسط پزشک مخصوص هر بیمار که این اطلاعات رو داره قابل انجامه
      ازشون بپرسید

Comments are closed.