آیا بیماریهای اعصاب و روان درمان قطعی دارند؟

روانکاوی

هر چند صحبت از قطعی بودن همه ی انواع بیماری های اعصاب و روان خصوصا آن گروه از اختلالات که ماهیت ارثی و تباه کنندگی(مانند بیماری اسکیزوفرنی ) دارند چندان واقع بینانه نیست ولی به نظر می رسد  بسیاری از بیماریها و اختلالات شایعتر، همچون اختلالات افسردگی ،اضطراب،وسواس و …..چنان که بیماران دستورات پزشک خود را در مورد مصرف صحیح دارو به میزان تجویز شده و برای مدت زمان تعریف شده، به طور کامل اجرا نمایند و همچنین اگر بیماران برای درمان اختلالات خود، علاوه بر درمان دارویی از سایر روش های غیر دارویی نیز بهره گیرند و آنها را به طور موازی اجرا نمایند و حتی المقدورتغییراتی در سبک وسیاق زندگیِ(  life style )خود بعمل آورند،در آنصورت بهبود ِ حداکثری،دور از دسترس نیست.

درمانهای دارویی :علم روان پزشکی به کمک فارماکولوژی(گنجینه ی دارو شناسی) ِ وسیعی که دارد از ابتدا تا کنون روز بروز در حال پیشرفت و معرفی ِ داروهای موثرتر و کم عارضه تر بوده است.داروهایی که در عرض صد و پنجاه سال گذشته امید اول ِ بهبود و شفای ِذهن های گرفتار در رنج و آسیب  بوده اند و الحق و انصاف که باید دست همه ی کسانی که در اکتشاف و پدیدآوری ِ این داروها که گاهی معجزه آسا موثر بوده اند را بوسید. این داروها انواع و دسته های بسیار متنوعی دارند که باید در جای خود به بررسی و معرفی آنها پرداخت و خوشبختانه روانپزشکان ِ ما با ظرفیت موجود دارویی کشور با درایت و هوشمندی به تجویز آنها مشغولند و البته همچنان در انتظار ورود داروهایی موثرتر  با عوارض جانبی کمتر نیز می باشند.

 – اما درمان های غیر دارویی را می توان به این دو دسته کلی تقسیم بندی کرد :

الف ) درمان های روانشناختی

ب ) درمان های تکنولوژیک

الف – درمان های روانشناختی

درمان های روانشناختی شامل روش هایی می باشند که بر اساس تئوری ها و دانش گسترده روانشناسی پایه ریزی شده اند و شامل موارد زیر است :

۱ ) روانکاوی یا درمان روان پویشی

روانکاوی
روانکاوی

 

در این روش بوسیله ارجاع به گذشته و دوران کودکی بیمار و یافتن احساسات اولیه وی نسبت به افراد مهم زندگی خود  (همچون پدر و مادر ) و همچنین بررسی مکانیسم های دفاعی  که به طور ناخودآگاه از وی سر می زند، ریشه مشکلات و ناکامی های روانی فرد مورد کنکاش قرار گرفته و با دادن آگاهی و بینش به وی ، ظرفیت او را برای تحمل رنج و ناکامی بالا می برد.

به نظر می رسد که این روش صرفا برای افرادی به کار می رود که دارای سطح بالایی از هوش (IQ)و تحصیلات بوده  و همچنین قابلیت درک مفاهیم عمیق روانشناسی را دارا باشند و با آگاهی از مشکلات خود ، دچار تشدید اضطراب درونی و یا آشفتگی و فروپاشی روانی نگردند.
-هر چند وقتی ما به مراجعین این روش را توضیح و سپس پیشنهاد میدهیم،آنها در وهله ی اول بسیار مشتاق و شیفته ِ اجرای این سبک درمان که در بین مردم بنام “روانکاوی” مشهور است می گردند ولی در عمل، تعداد افراد بسیار محدودی از مردم (شاید کمتر از نیم در صد آنها ) این جلسات را ادامه میدهند که یکی از دلایل  آن زیاد بودن تعداد جلسات برای مدت طولانی وبالتبع هزینه ی بالای آنها می باشد .بعلاوه این روش  نیاز به صبر و حوصله ی فراوان برای حرکت تدریجی به سمت کسب آگاهی و شناخت ریشه ی ناخودآگاه اعمال و رفتار فرد  دارد که این کار عملا  در حوصله اغلب مردمی  که در دنیای پرمشغله و پرشتاب امروزی گرفتار شده اند ،نیست.

۲ ) درمان های شناختی و رفتاری

درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری

در این روش، به جای تاکید بر ناخودآگاهی فرد و گذشته وی، بر وجه آگاه شخصیت او و شرایط اش در زمان و مکان حاضر تاکید می گردد.

تصحیح باورهای غلط و خطاهای ذهنی و افکار ناکارامد و همچنین ، ارائه تمرینات و تکنیک های عملی برای مقابله با آنها و نیز اجرای بعضی دستورات به صورت رفتاری مانند مواجه شدن با عامل استرس زا و یا آموزش رفتارهایی برای مقابله با استرس و کسب آرامش، از شایع ترین روش های درمان های شناختی-رفتاری محسوب می گردد.

به نظر می رسد که اینگونه از درمان ها که تحت عنوان CBT (درمان شناختی-رفتاری) معروفند، بخاطر۱- تعداد جلسات کمتر،۲- هزینه ی  کمتر ۳- سادگی و راحتی بیشتر برای فهم منطق درمان ۴- تعداد بیشتر درمانگران و مراکز مشاوره ای که به این سبک کار می کنند۵- پیچیده و تئوریک نبودن بلکه کاربردی بودن  آن ۶- و سرانجام رسیدن سریعتر به درجات رضایت آمیزی از بهبود ، در بین مردم ما از قابلیت اجرای بیشتری نسبت به درمان روان تحلیلی(روانکاوی) برخوردار باشند.

شاید انواع دوره ها و کلاسهای آموزشی که خوشبختانه این روزها بسرعت توانسته اند مفاهیم ِ گسترده و غامض ِ روانشناسی را بصورت شیرین و قابل فهم  در بین عموم مردم ایران منتشر کنند را  با کمی اغماض،بتوان از زیر شاخه های مکاتب  شناختی رفتاری محسوب کرد.بعضی از این مکاتب و سبکها بدین قرارند:


۱-تحلیل رفتار متقابل(TA) 
۲- آموزش مهارتهای زندگی

۳- آموزش فرزند پروری

۴-واقعیت درمانی (نظریه انتخاب)

۵- مدیریت اضطراب و استرس

۶- مدیریت خشم 

ب ) درمان های تکنولوژیک

درمان تکنولوژیک
درمان تکنولوژیک

 

در این دسته از درمان ها، با استفاده از ابزارهای مدرن تکنولوژیک به مقابله با بعضی از انواع محدود تر از اختلالات پرداخته می شود. از مزایای این روش ها ۱-نداشتن عوارض جسمانی که در مصرف داروها ممکن است دیده شود  ۲-  عدم نیاز به بالابودن سطح آگاهی ویا داشتن هوش بالا ۳-قابلیت اجرا بر روی کودکان و حتی افراد تحصیل نکرده  می باشد و از معایب آن، هزینه بالای اجرای بعضی از آنها می باشد.

درمان با دستگاه نوروفیدبک   (neurofeedback)که در کاهش علائم بیش فعالی کودکان و همینطور، اختلالات اضطرابی بزرگسالان کاربرد دارد، از مهم ترین نمونه های درمان تکنولوژیک است.

تحریک مغناطیسی با مغز (TMS) نیز یکی از این روش هاست که مخصوصا برای درمان اختلال افسردگی، در عمل امتحان خوبی را پس داده است.در این روش که نیاز به بستری شدن بیمار در بیمارستان ندارد، بیمار در حالت کاملا هوشیار قرار دارد و بوسیله یک وسیله ای که از خود امواج مغناطیسی (ونه امواج برقی) ساطع می کند، بخشی از نواحی مغزی وی مورد تحریک واقع می گردد تا به تدریج در طی ۱۵ الی ۲۰ جلسه، مغز وی از حالت خمودگی و افسردگی خارج گردد و خلق وی به خلق عادی تبدیل شود.

_نویسنده: دکتر پرویز علی وردی (روانپزشک)

-تلفن وقت دهی ۸۸۵۵۶۹۴۶ ( از مشاوره یا پاسخ از طریق تلفن معذوریم)

32 Comments

  1. سلام من ۱۸سالمه
    ۱_در کودکی از طرف دایی ام مورد کودک ازاری قرار گرفتم هیچ کس حتی مادرمم نمیدونه هروقت میاد خونمون ازش فرار میکنم هموز که هنوزه و تا روزها بعدش خواب میبینم اومده میخواد اذیتم کنه
    ۲_چند سالی هست متاسفانه خود ارضایی میکنم و هرکاری کردم که ترک کنم نشد
    ۳_خیلی عصبی و پرخاشگرم خیلی از مواقع روی اعصابم تمرکز ندارم(در خانواده ولی دیگران من و فردی اروم میدونن)
    ۴_وقتی استرس میگیرم ناخوداگاه پام و به شدت تکان میدم مخصوصا پای راست
    ۵_نمیتونم به رتحتی تصمیم بگیرم حتما کسی باید بهم نظرشو تحمیل کنه حتی در خرید یک کفش هم کسی باید باشه که برام نظر بده
    ۶_شب ها به راحتی نمیتونم به خواب برم حتما باید به جیزی فکر کنم تا بخوابم حالا چه غمگین باشه چه شاد
    ۷_همش حس میکنم خستم اصلا انرژی ندارم دوست دارم فقط توی تختم باشم و زیر پتو
    ۸_همیشه یه افکار هایی تو سرم هست که بر خودم پیروز میشن هرچند ساده باشن مثلا یه مثال ساده گاهی بچه خواهرم که میاد خونمون من حوصله ندارم برم پیش ولی هی افکار تو سرم میگه پاشو برو گناه داره ممکنه ناراحت شن و اینا
    ۹_گاهی از پدر و مادرم نفرت میگیرم دوست دارم نباشن
    بااینکه مهربونن ولی بعضی وقت ها عصبی هم هستن
    از بچگی تا الان که یادمه خیلی باهم دعوا داشتن هرچند همو دوست دارن
    ۱٠_باید برم روانپزشک؟ آیا قرص هم باید مصرف کنم؟

    • بعضی مثل سروتونینیها خطر چندانی نداره ولی بعضی داروهای روانپریشی نسل قدیم عوارض حرکتی در بدن مثل حرکات غیر ارادی ممکنه ایجاد کنند

  2. سلام
    من خیلی زود سر هر چیزی عصبی میشم و چیزهای بیخود که بهش فکر میکنم پشیمون میشم یه دختر دوساله دارم که رو اونم تاثیر میذاره چون دارم میبینم
    و عصبانیتم سر وسیله های خونه خالی میکنم و خراب میشه مثلا دخترم اسباب بازی هاش جمع نکرده بود عصبی شدم و اسباب بازی ب زمین کوبیدم و به سمتی پرت کردم که ب تلویزیون خورد و شکست و بعدش ب شوهرم گفتم دخترم شکسته تلویزیون….و حتی وسایل برقیم برا اینکه درست جا نمیره سفت فشار میدم از عصبی بودن که شکست و خیلی چیزای دیگه تو خونه م مثلا کوکو غذام وا رفت عصبی شدم و با قاشق محکم کشیدم ته ماهیتابه و ماهیتابه خراب شد و ……

    • شما از لحاظ تروترانسمیتری یعنی ناقلهای عصبی بین سلولهای عصبی شدیدا دچار کمبود هستی و حتما باید برای بالا بردن کیفیت زندگیت درمان رو
      شروع کنی.حیفه.جوان هستی ولی زندگیت با سختی و رنج داره طی میشه

  3. برادر من بخاطر استرس و اضطراب و افکار منفی افسردگی خیلی شدید گرفته طوریکه میگه هیچی نمیفهمم،تو اینه میره نگاه میکنه میگه این کیه میگه هیچ حسی به کسی ندارم،میگه خودمو نمیبینم ،بعضی وقتا میگه دوس دارم چشامو تیکه تیکه کنم خودمو تیکه تیکه کنم خیلی شدیده میگه خیلی زجر میکشم اقای دکتر میشه با دارو کاملا خوب بشن؟؟ بعد دوباره داروها رو ترک کنن؟،میگه شما منو بدبخت کردینبیمارستان بستریه زیاد بهش قرص میدن سال پیش هم افسرده شده بودن افسردگیش کمتر بود بدون دارو تا ۴سال کاملا خوب بود.

      • سلام خواهر من هشت ساله که افسردگی داره اولاش فقط میخندید با خودش حرف میزد بعد ی مدت بهتر شود حرف زدنش کمتر شود زیادم دکتر بردیمش فقط قرص میدن ی چند سالم هست که خعلی عصبیه حمله میکنه بعد ی مدت آرومه دوباره شروع میشه الان باز بردیمش پیش روانپزشک دارو داده داروهاشم پوکساکیم۵ و ریسپریدون ۱میلی گرمی شبی ی دونه میخوره الان ی هفتس میخوره آروم شوده بود ولی باز عصبی شود چیز میز پرت میکنه بنظرتون خوب میشه یا باید بستری شه داروهاشه خوبه بنظرتون؟

  4. سلام آقای دکتر
    من یکسال دوساله که مشکلانی پیدا کردم که به مرور زمان حادتر شده
    من در خانواده ای متولد شدم که همش دعوا و جروبحث بوده و دوسال پیش یه اتفاق ناگوار پیش اومد که مادرم از بالکن پایین افتاد و من یه ترسیو تو وجودم حس کردم
    همه چی خوب بود تا یکسال پیش که دچار هیاجانات بیخددی میشدم زود وابسته میشدم ناگهان هیجانی میشدم چیزهای خیلی کوچک فکرمو درگیر میکرد به مرور زمان یه مدت هیجانی یودم یه مدت حالم به شدت بد بود
    تا اینکه از عمین چن وقت پیش ترسی به وجودم افتاده و هر دقیقه مث بختک اذیتم میکنه و تمرکز و رفتار عادی ندارم تا بتونم زندگی کنم
    از همه چی میترسم نسبت به همه چی حس بد دارم و انگار همه چی قراره بد اتفاق بیوفته و همه ی اون اتفاقات واقعا داره برام پیش میاد مثلا میترسم‌که محتاد شم میترسم که روانی شم میترسم که خانوادم اذیت بشن سردرد دارم و همش فکرم خودکشیه که از همه اینا راحت بشم
    یه سری مشکلات سرم پیش میاد که اصن تو واقعیت وجود نداره و اینکه هر کاری برام سخت و جدال برانگیزه و سال بعد کنکور تجربی دارم و انگار میخوام یه انسان بدبخت شم
    خواهش میکنم میتونید به من کمک کنید این اختلال اسمش چیه آیا برای همیشه درمان میشه و دست از سرم بر میداره؟
    لطفا کمک کنید دیگ نمیتونم زندگی کنم همرم تحت تاثیر قرار دادم

    • شما اضطراب رو بصورت کامل دارید.فوبیا رو بصورت کامل دارید.وسواسهای فکری کامل دارید.تردید و کمبود اعتماد بنفس و خیلی چیزای دیگه.ولی همه ی اینها اونقدر نیست که تبدیل به جنون یا بیماری روانی شدید بشه.به اصطلاح روانپزشکی یک حالت نوروتیک کامل دارید.حتما باید دارو بخورید و حتما باید یه مشاور شما رو زیر بال و پر توجه و احساس مثبت خودش قرار بده .شما باید شخصیتتو از نو بسازی.و انشالا موفق میشی

  5. سلام آقای دکتر خوبین ما به تجویز پروفسور شاکری برای مادرم سیتالوپرام ۲۰ ،ولبان ۱۵۰ ،ویتامین ای و ترانکوپین ۲۵ میدیم الان دو روزه مصرف می‌کنه ولی همه اش خوابه از صبح که بیدار میشه تا شب یکسره خوابه خواستم بدونم علت این همه خواب چیه ؟ بعد بعدا بهتر میشه ؟

  6. سلام آقای دکتر.من از ۱۸سالگی وسواس فکری گرفتم تا ۶سال با دارو درمانی و مشاوره کاملا خوب خوب شدم الانم آثاری از وسواس به هیچ عنوان ندارم.ولی حالا که قرص ترک میکنم اسپاسم شدید گردن رهام نمیکنه.حافظم کار نمیکنه.حرفا رو جابجا میزنم.کلمات مناسب یادم نمیاد.در ضمن.قرص اعصاب هم بهم نمیسازه.چی کار کنم خسته شدم.۲۲ماهه قرص دلوکستین ۳۰رو قطع کردم.

  7. با سلام خدمت آقای دکتر
    من مدتیه ذهنم یه فکر عجیبی به مدت کوتاه میفته آزارم میده که من کیم یه لحظه نسبت بخودم ذهنم قاطی میکنه!دیشب هم حس جدا شدن روح داشتم و یه شبه سیاه دیدم و فکر کردم مردم و رفتم اون دنیا،خیلی وحشت کردم و قلبم تند میزد.همش فکرم به اون شبه سیاه بود.با کوچکترین صدا از جا میپرم،همش حس میکنم یه چیزی از جلو چشمم رد شد ولی در واقع چیزی نبود.ممنون میشم کمکم کنید که من دچار چه بیماری دارم میشم.ممنون.

  8. آقای دکتر سلام…بنده تا ب الان نزدیک ۴ساله دچار استرس وحشت زدگی شدم چندین بار دکتر رفتم گفتن اعصابته به نظر شما این بیماری درمان قطعی داره …ممنون میشم جواب بدین

    • درمان قطعیش با کار کردن روی ذهن و رفتار خود ادمه.اینکه بتونی از طریق ذهن خودت استرسهای زندگی رو فیلتر کنی

  9. سلام
    آقای دکتر بنده یک سال به خاطر برخی مشکلات زیرنظر روانپزشک شروع به مصرف قرص کردم و پس از عدم بهبودی مورد شوک درمانی واقع گردیدم و دیگر قرص مصرف نکردم.امروز به دلیل اضطراب و استرس دچار بی خوابی و سردرد شده ام.آیا دوباره باید به روانپزشک مراجعه کنم؟ آیا اختلالات اضطرابی به طور کامل بهبود نمی یاید؟

  10. سلام آقای دوکتور ببخشد یک سوال داشتم.من شدیدا روی مسایل جزء ای ناراحت میشدم یکی دوبار ناراحت شدم گلونم سمت راست کمی گرفتگی پیدا کرد بعد چند مدت دوباره ناراحت شدم بدنم شل شد و بعدا تمام بدنم درد پیدا کرد بخصوص عضلات دست و پاها چک اوپ کردم گفت سالمی ولی فعلا درد های عضلانی کاملا خوب شده با خوردن قرص های اعصاب اما پرش عضلات دارم تمام عضلات بدنم پرش یا تیک داره و گرفتگی گلونم هم هست نمیدونم چیکارکنم؟ تشکر

  11. سلام آقای دکترمن دچارافسردگی تقریباشدیدم به روانپزشک مراجعه کردم ودربیمارستان ایرانیان۳بارectودوبارکتامین شدم به خاطرهزینه بالاازادامه درمان که هرکدوم۶جلسه بود منصرف شدم وازتمام قرصها الان فقط کپسول ویاس۵۰میخورم
    خواستم نظرتون بدونم درمورداینکه من دیگه به دکترمراجع نکردم واین کپسول روسرخوددارم میخورم که یه کم حالم روبهترمیکنه
    واینکه بعضی جاهاشنیدم وابستگی شدیدمیاره درحده اعتیادبه شیشه راسته؟؟
    فدات شم

    • چون فورمولش متیل فنیدیته که همون فورمول شیشه است و بله قابلیت اعتیاد اوری داره مگر اینکه فریب نخوری و هیچوقت میزانشو سر خود زیاد نکنی
      ارتباطتو با پزشکت قطع نکن

  12. سلام آقای دکتر من یکبار عاشق دختری شدم و بعد فعل و انفعالاتی رخ داد که نشد بهش برسم و خودکشی کردم و یک شب در ای سی یو بستری بودم بعد از اون من رو در بیمارستان اعصاب و روان بستری کردن از اون واقعه چهار سال میگذره و الان دارویی مصرف نمیکنم خانواده ام میگن تو نباید هیچوقت ازدواج کنی اگه اسم زن بیاری میاییم به خانواده دختره میگیم که این روانیه و در بیمارستان اعصاب و روان بستری بوده که بهت دختر ندن ای کاش در جامعه شرایط جوری بود که حداقل افرادی که قبلا بیمار اعصاب و روان بودن یا دارن دارو مصرف میکنن از حداقل های زندگی برخوردار بودن اگه پسر با بیمار روانی هست دختر با بیمار روانی هم هست و میشه با ازدواج اینا با هم شرایطشون رو بهترم کرد آیا شما کمک یا راهنمایی در این رابطه ندارین ؟ چرا بیماران روانی تا لحظه مرگ اغلب از سوی خانواده ها طرد میشن

    • سلام.البته بستگی به نوع اختلال داره اگر نوعی باشه که دایم عود میکنه خب باعث میشه زندگی مشترک از هم بپاشه ولی اگر فقط یکبار بوده و اونهم ناشی از اتفاقات بیرونی بوده(یعنی ریشه ی ژنتیکی وجود نداشته باشه)میشه به انتخاب مجدد فکر کرد
      در اون حالت اول هم راه بسته نیست.من کسانی رو میشناسم که اختلال دوقطبی عود کننده دارند ولی با پایین اوردن معیارهای انتخاب با همسری که شرایط بیماری اونها رو پذیرفته و مثل یه پرستار کنارشونه ازدواج کردند.آدمها همه مثل هم نیستن و ممکنه شخصی باشه که با گفتن حقیقت و دونستن سختی در زندگی اینچنینی حاضر به ازدواج باشه
      اینارو بهتر از همه پزشک خودتون که شمارو میشناسه میتونه تعیین کنه
      به کسی دیگه مراجعه نکنید

Comments are closed.