30 Comments

  1. سلام. بیقراری بیش‌ازحد، به طرزی که زندگی روزمره رو به شدت مختل کنه و نبود توانایی تمرکز و تفکر روی یک مسئله نشونه‌ی چی میتونه باشه؟ اضطراب ندارم و انواع و اقسام داروهای بیش‌فعالی رو امتحان کردم… فقط بهم یه حس سرخوشی میدن و بیقراریم رو رفع نمیکنن

  2. سلام
    وقتتون بخیر
    برای مشکل خواب دارویی هست که کمتر نیاز به افزایش دوز برای تاثیر بیشتر باشه ، وجود دارد ؟
    با تشکر

  3. سلام آقای دکتر… آیا افزایش دوز فلوکستین از ۲۰ به ۴۰ باعث کاهش اشتها میشه یا این عارضه فقط برای کسایی هستش که پرخوری عصبی دارن؟

    • این داروها همه سه چهارماه اول فقط لاغر میکنند و بعد اثرشون برعکس میشه.زیاد دل نبندید

  4. سلام اقای دکتر من حدود ۸ماه هست ترک اعتیاد داشتم بدلیل افسردگی و اضطراب شدید مدتی سرترالین و ترهگزیفیندلو تریفلوپرازین مصرف کردم که هگزی و پرازین رو به مرور قطع و الان امیتریپلین ۱۰روزی یکی میخورم ولی به شدت از نظر توانایی جسمی ضعیف شدم به نظرتون بخاطر امیتریپلین هست و اینکه چطور قطعش کنم حدود. دو ماه میخورن

  5. ؟ سلام آقای دکتر ممنون تز صبر و حوصلتون
    من ۱۰ ساله بیشتر اوقات خواب الودم وقرص ریتالین متیل فنیدات ویاس مصرف کردم الان دیگه اثرش کم شده مخصوصا وقتی عصبی هستم بازم کسل میشم ودوست دارم بخابم تست دادم گفتن نارکولپسی خفیفه و افسردگی حوصله کاریو ندارم انرژی و انگیزه ندارم ۴۷ سالمه. راهه درمانی داره میخاستم قرصای شادی و انرژی زا استفاده کنم. راهنماییم کنید ممنون

    • حقیقتش همین داروها برای نارکولپسی مصرف میشه
      ممکنه دزیپرامین و یا پروتریپتیلین هم خوب باشه

  6. باسلام وعرض ادب خدمت آقای دکترعلی وردی
    بنده ۳۸ساله میباشم.حدود۱۷سال داروی کلومیپرامین روزانه۷۵میلی مصرف میکردم سپس به دلایلی مجبوربه قطع تدریجی داروبدون نظرپزشک شدم.بعدازحدود۳۰روزازقطع داروهمچنان بسیارعصبی بودم واسترس داشتم وحافظه خودراازدست داده بودم بعضی وقتا مسیرهاروگم میکردم وموقع استحمام آب به سرم نمیتوانستم بریزم وبعدازاستحمام هم دچارسردردبودم.
    به متخصص مغزواعصاب مراجعه کردم ایشان سوال فرمودندچندسال کلومیپرامین مصرف کردیدوبعدازبنده نوارمغزی گرفتند.بعدازبررسی نوارمغزی گفتندکه مغزشما دچار ورم شده واکسیژن به مغزتان نمیرسد.داروی ترانکوپین۲۵برای ورم مغزوازیپم۱۰ برای افسردگی برایم تجویزکردند.
    سوالاتی که داشتم:
    آیاداروی ترانکوپین برای ورم مغزمیباشدوقابلیت این راداردکه ورم مغزرادرمان کند?
    دوم این که داروی ازیپم داروی خارجی همان اس سیتالوپرام میباشد?
    سوم اینکه بنظرتان چرابعدازقطع مصرف کلومیپرامین بنده دچاراختلال حافظه شدیدشدم البته بعدازمصرف حدوددوهفته داروی ترانکوپین وازیپم هنوزحافظه ام مثل زمان مصرف کلومیپرامین برنگشته?
    چهارم اینکه آیاداروی کلومیپرامین باعث ورم مغزبنده شده هست?
    درصورت امکان لطفا پاسخ فرمایید.باتشکر

    • بعلت مصرف طولانی کلومیپرامین،بعد از قطع تقریبا ناگهانی،سطح چندین نوروترانسیمتر دچار عدم توازن شده
      بهترین کار برای مقابله با این حالت شروع مجدد همان دارو و یا ترکیبی از دو سه دارو بوده که پزشکتون همین کار رو برای شما انجام داده و کار درستی بوده
      امروزه اعتقاد مغزپژوهان اینه که اختلالات عصبی روانی ناشی از التهاب سلولهای عصبی هستند.بنابرین همانطور که ارگانهای مختلف بدن ما مثل بافت ریه و کلیه دچار التهاب میشن ،بافت مغز هم که از سلولهای عصبی تشکیل شده دچار التهاب میشه.منتهی با التهاب از نوع عفونی که نیاز به انتی بیوتیک و کورتون داره متفاوته و با نوروترانسمیترها یی مثل گابا و سروتونین و…التیام پیدا میکنه

      بنظرم شما خودتونو درگیر این حواشی نکنید و فقط دستورات پزشکتونو اجرا کنید…پیگیری ریز بریز این مسائل در عمل نه تنها بدرد شما نمیخوره بلکه موجب گیجی شما در رعایت دستورات دارویی میشه.ایشون متخصص مغز و اعصاب هستند و سالهای سال بیمارانی مانند شما ویزیت کرده اند و میدونند چکار کنند.سرنوشت خودتون بدست افراد نابلدی که پشت کامپیوترها نشسته اند ندید

  7. سلام آقای دکتر شما بین خودتون روانپزشکها به بیمارایی که بالای ۱۰ سال میان پیشتون و قرص میخورن چی صداشون می کنید ؟
    چون من فکر میکنم من طبیعی نیستم که دارم ۱۰ سال دارو می خورم و بیمارای معمولی نهایتا ۱ یا ۲ سال دارو میخورن بعد قطعش میکنن و میرن پی زندگیشون ولی من بیشتر از ۱۰ سال دارو میخورم و نتونسم ترکش کنم مثل غذا شده برام باید بخورم
    هر وقت خواستم قطعش کنم یا دوباره افسرده شدم یا مضطرب یا وسواسی
    میخواستم بدونم شما بین روانپزشکها بیمارایی مثل منو چی صدا میکنین ؟

    با تشکر

    • اگر نگم صد درصد ولی فک کنم نود درصد مراجعای ما در بازه زمانی فراتر از ده سال بهمون مراجعه میکنند.
      باور کنید من هنوز مراجعین بیست یا بیست و پنج سال قبلم رو دارم میبینم.گاهی حتی ما مطبهامونو جابجا میکنیم ولی مراجعینمون مارو پیدا میکنند و دوباره بهمون سر میزنند.
      بطوریکه ما از دیدنشون متعجب و سورپرایز میشیم.
      بعضی از اونها کودک بودند ولی حالا بدای خودشون جوان رعنایی شده اند.

      گاهی جوانهایی رو به یاد می آریم که الان با چهره ای پخته و جاافتاده در میانسالی و سالمندی دوباره پیش ما امده اند.

      تغییرات گذشت زمان رو در چهره ی همه اونها میخونیم.همچنانکه اونها هم شاهد تغییرات ما هستند.

      ما و اونها بنوعی تاریخچه ی زندگی همدیگه هستیم.ما و اونها با دیدن همدیگه یاد ایام گذشته ی خودمون میفتیم و اتفاقات و حوادث زندگی برامون تداعی میشه که این تداعی اغلب با آه حسرت ناشی از گذشت عمر و جوانی، همراهه.
      و یک نکته ی اموزنده برای ما اینه که ما با ویزیت هر مراجعی تقریبا مانند خواندن یک رمان بلند و یا تماشای یک سریال طولانی، قصه و روایت زندگی تک تکشون برامون روایت میشه.

      این قصه ها پر از درسهای عبرت برای نیک زیستنه.برای همینه که در شغل ما نیاز به خواندن رمان و با بیوگرافی وجود نداره و هر کدوم از ما میتونیم صدها نمایشنامه و یا سناریو رو مکتوب کنیم(البته که بخاطر اصل ِ راز داری دست به این کار نمیزنیم)

      حتی اگر پرونده های کاغذی مراجعین ما رو ببینید متوجه میشید که اونها فرسوده و زرد و قدیمی شد ه اند.

      واقعیت اینه که هر مراجع بر اساس مشکلات زندگیش ممکنه هر پنج یا ده سال یکبار مراجعه مجددی به ما داشته باشه.این بین مراجعین روانشناسی و روانپزشکی رواج داره و اصلا هیچ معنی بدی نداره و ما هم هر کسی رو با اسم واقعی خودش صدا میکنیم.ما لقبی روی کسی نمیگذاریم.قضاوتی هم نمیکنیم.بلکه ته دلمون میگیم:لابد این مراجع از چیزی در رنجه که به من مراجعه کرده.
      من و امثال من بجز وسیله ای برای بهبود و شفای بیمار عزیزمون نیستیم.راه حل درمان فقط در دستان معجزه گر خداست.

      درسته که زندگی سخت و همراه با درد و رنجه ولی ما باید با همدلی و دلسوزی بداد همدیگه برسیم.حامی و پشتیبان هم باشیم.چرا که خود ما پزشکان هم در امورات زندگی ممکنه محتاج مراجعینمون بشیم که خدارو شکر خیلی از اوقات که بطور اتفاقی در جایی و مسیری در غربت و مشقت دچار درماندگی شده بودیم اونها هم به فریاد ما رسیده اند.من لم یشکر المخلوق لم یشکرالخالق🙏

  8. دکتر جان سلام خسته نباشید می خواستم بدونم ایا ورزش های سنگین مثل بدنسازی میتونه با تحریک کورتیزول باعث افزایش تحریک پذیری و عصبی شدن در بیمار دوقطبی بشه ؟ و اگر بله ایا راه حلی داره ؟

    • ورزش برای هر بنی بشری حکم معجزه رو داره
      افسوس که اغلب مردم در زندگی شهری از برکات این معجزه بی بهره هستند
      ورزش خوبه ولی مصرف هورمونهای ورزشی منجربه ایجاد حالات روانپریشی و دو قطبی میتونه بشه

  9. سلام شبتون بخیر
    رای خجالت و فوبیای اجتماعی دکتر بهم بوسپیرون ۵ دادن ایا قرص موثریه برای مشکل من ؟

      • سلام..ممنون بابت زحماتتون …قرصهای کلومیپرامین ۵۰ با اولانزاپین ۲.۵ وکلونازپام ۱ و پرپرانول ۲۰ برای مصرف شب و استراموکس۴۰ برای مصرف صبح ..باهم تداخل دارن؟
        چه قرصی می‌تونه نیاز جنسی را سرکوب کنه…ssri یا داروهای سروتین دار با معده من ناسازگاره..و مجبورم کلومیپرامین مصرف کنم

  10. سلام خسته نباشید 🌷دکتر من ۶ ماه هست که قرص مصرف میکنم ولی این ۳ ماه آخر رو پیش دکترم نرفتم و خودم بعضی دارو هام رو از داروخونه تهیه میکنم و میخورم بیشتر داروهام رو خودم قطع کردم و الان فقط فلووکسامین ۵۰ و رهاکین ۲۰۰ میخورم

  11. باسلام دکتر بنده گاهی افسرده میشم شدید و وسواس فکری خود بیمار انگاری ترس از آینده و کمال گرایی هم دارم. خیال پردازی خیلی میکنم مثلا قهرمان ملیم یا نخبه ی مهم. یا همش با خودم دارم حرف میزنم یا تو خیالم با فامیل بحث فلسفی میکنم یا جوک میگم. سابقه پرخاش مشت به دیوار حرف رکیک جلو خانواده دارم دکتر بهم لیتیم کربنات ۲ تا. آسنترا ۵۰ یدونه و تری فلوپرازین ۱ شبی یه عدد داد. قرصا رو حتما لازمه بخورم و ضرر ندارد برام ؟ و این که چاق میشم ؟

Comments are closed.